توبة الله

توبة الله

بنام خداوند بخشنده مهربان - فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
دو نوع توبه داریم : توبه خلق و توبه خداوند.
آیا می دانید که خداوند ، چگونه توبه می کند ؟

آخرین نظرات
  • ۱ فروردين ۰۲، ۲۱:۲۲ - mehraban 75
    👏👏
بسمه تعالی
السلام من الله علیک یا ابا عبدالله یعنی چه ؟
یعنی من ماذونم و اجازه دارم و می دانم که خداوند راضی است که تحیات او را به اباعبدالله بدهم.


دریافت

به نام خدا

سخنان امام خامنه ای

بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان(1403/01/19)

"ببینید، راجع به دانشگاه،

لابد وزیر محترم اینجا تشریف دارند،

لابد مسئولین دانشگاهی اینجا هستند،

خطاب به آنها عرض میکنم: اگر بخواهیم دانشگاه را تعریف کنیم، رکن اصلی تعریف دانشگاه «علم» است، دانش است.

البتّه در تعریف دانشگاه، از جهات سیاسی و اجتماعی و مانند اینها هم عناصری وجود دارد امّا عمده علم است.

دانشگاه سه وظیفه‌ی اصلی دارد.

من خواهش میکنم دوستان مسئول دانشگاهی توجّه کنند!

شما دانشجوها هم توجه کنید!

[دانشگاه] سه وظیفه‌ی اصلی دارد: اوّل، عالِم تربیت کند، دوّم، علم تولید کند، سوّم، به تربیت عالِم و تولید علم جهت بدهد؛

این است.

حالا دانشگاه‌های دنیا عالِم تربیت میکنند، علم هم تولید میکنند امّا در این رکن سوّم لنگند؛

نتیجه چه میشود؟

نتیجه این میشود که محصول تولید علم و تربیت عالِم، میشود ابزار دست قدرتهای صهیونیستی و قدرتهای استکباری دنیا.

همه‌ی ارکان دانشگاه باید به این سه نقطه توجّه کنند؛

مدیر، استاد، دانشجو، متن درسی، فرایندهای آموزشی، همه باید در خدمت این سه جهت باشند."

به نام خدا

سخنان امام خامنه ای

بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان(1403/01/19)

1-منتها مراقبت بشود که اوّلاً پیشنهادها واقع‌بینانه باشد و ثانیاً بررسی‌شده‌ی به معنای کامل کلمه باشد.

2-اشاره هم به افراد نشود؛ در این اظهارات، اشاره‌ی به افراد نشود.

3-بعضی از گناه‌ها هست که انسان توجّه ندارد به اینکه اینها گناه است؛ خیلی از حرف زدن‌های ما، خیلی از اظهاراتی که در فضای مجازی میکنیم، اینها پاسخ لازم دارد؛ بالاخره مراقبت باید کرد؛ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ اُولئِٰکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً ( سورهی اسراء، بخشی از آیهی ۳۶؛ «... قطعاً گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.»)

4-من به هیچ وجه شما را توصیه به محافظه‌کاری نمیکنم؛ نمیگویم انتقاد نکنید، دغدغه نداشته باشید، ایراد نگیرید؛ نه، به هیچ وجه توصیه‌ی بنده اینها نیست؛ توصیه‌ام این است که دقّت کنید چه میگویید؛ فکر این را بکنید که در این بیان، در این گفتار، در این نوشتار مرتکب عملی نشویم که بعد نتوانیم برایش جوابی داشته باشیم.

5-عدالت یعنی «نفی فاصله‌ی طبقاتی در استفاده از فرصتهای عمومی». همه‌ی فرصتها بایستی بالسّویّه در دسترس مردم قرار داده بشود؛ امتیاز استفاده‌ی از فرصتها، ظلم است، خلاف عدالت است. اگر چنانچه شما راجع به کسی یک چیزی گفتید، در فضای مجازی هم پخش کردید و او به هر دلیلی فرصت نداشته باشد که به این حرف شما جواب بدهد، این ضدّ عدالت است؛ این عدالت نیست؛ [چون] از فرصت برابر استفاده نشده. عدالت فقط در مسئله‌ی مالی که نیست؛ در مسائل آبرویی، مسائل کاری، شغلی، حیثیّت‌ها و بقیّه‌ی چیزها هم باید رعایت عدالت بشود.

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنان آیت الله محمد شجاعی زنجانی در مورد علم


دریافت

جهل و نادانی شما را هلاک می کنید.

اگر می خواهید بسوی مقصد پیش بروید ، توقف نکنید ، به مهلکه ها و لغزش ها و خطرات نیفتید ، اگر بخواهید در صراط مستقیم پیش بروید ، اول باید علم داشته باشید.

همه حقایق و معارف دینی و قرآنی و الهی را باید یاد بگیرد.

علم در اعتقادات

علم در احکام

علم در رابطه با ایمان

علم در رابطه با عوالم آخرت و احکام آنها

علم در رابطه با طریق سلوک و چگونه طریق سلوک را پیش گرفتن

به هر اندازه که انسان در جهل باشد ، در خطر است.


یاد گرفتن مرحله اول علم سالک است ،

عمل کردن علم را زیادتر می کند ،

و علم بالاتر می آورد ،

که از طرق معمولی یعنی از طریق خواندن و نوشتن و استفاده از عقل نمیتوان به آن علم نائل شد. فقط از طریق عمل حاصل میشود.


اتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ (282 بقره) (مسیر تقوا را در پیش بگیرید که خدا به شما یاد می دهد (علمی که نتیجه تقوا داشتن است) )

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا (29 انفال) (اگر مسیر تقوا و عبودیت و عمل را در پیش بگیرید ، خدا به شما یک فرقانی عنایت می کند ، تشخیص می دهید آنچه را که باید تشخیص بدهید ، می یابید آنچه را که باید بیابید از اسرار وجود ، به اندازه خودتان از حقایق و معارف


سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول: لا یقبل اللّه عملا إلاّ بمعرفه و لا معرفه إلاّ بعمل فمن عرف دلّته المعرفه علی العمل و من لم یعمل فلا معرفه له؛ ألا إنّ الإیمان بعضه من بعض (از اصول کافی جلد اول باب من عمل بغیر علم)


لا یقبل اللّه عملا إلاّ بمعرفه

هر چه معرفت و شناخت بالاتر باشد عمل مقبول تر است ،


و لا معرفه إلاّ بعمل

معرفت هم با خود عمل بدست می آید.


امام صادق : العلم مقرون إلی العمل، فمن علم عمل و من عمل علم و العلم یهتف بالعمل، فإن أجابه و إلاّ ارتحل عنه.

(از اصول کافی جلد اول باب استعمال العلم)


فمن علم عمل

هر کس دانست عمل می کند

و من عمل علم

و هر کس عمل کند به علم بالاتر می رسد.


علم همیشه عمل را صدا میزند و اگر عمل نکند ، آنچیزی که یاد گرفته بود را از دست میدهد.


ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ (قلم 1 )

قسم به ن و قلم و آنچه که ثبت می کند.

قلم در کجا ثبت می کند ؟ خیلی جاها دارد از جمله در قلب انسان


الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿العلق 4﴾ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ﴿العلق 5﴾

منظور از قلم این قلم های چوبی و ... نیست.


العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء

علم را باید خدا در قلب انسان بنویسد


قلب ما همانند یک لوح است

همانند یک آینه است که در مقابل یک لوح بالاتر قرار گرفته


برای اینکه آینه بتواند صور را نشان دهد ،

اولا نباید ناقص باشد ،

دوما تیرگی و زنگ نداشته باشد ،

سوما در مقابل صور باشد و پشت به آنها نباشد ،

چهارما بین آینه و صور پرده ای نباشد ،

پنجما صور زیاد است مثلا اگر اینطرف صور انسانها و آنطرف صور کوههاست و میخواهد صورت کوهها را نشان بدهد در جهت صورت مطلوب قرار بگیرد.

آینه قلب هم همینطور است.

بسم رب النور

بخشی از خطبه فدک :

آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام رو به مردم کرده و فرمود:
اى مسلمانان! که براى شنیدن حرف‌هاى بیهوده شتابان بوده،

و کردار زشت را نادیده می‌گیرید،

آیا در قرآن نمى‌‏اندیشید،

یا بر دلها مهر زده شده است،

نه چنین است بلکه اعمال زشتتان بر دلهایتان تیرگى آورده،

و گوش‌ها و چشمانتان را فراگرفته،

و بسیار بد آیات قرآن را تأویل کرده،

و بد راهى را به او نشان داده،

و با بدچیزى معاوضه نمودید،

به خدا سوگند تحمّل این بار برایتان سنگین،

و عاقبتش پر از وزر و وبال است،

آنگاه که پرده ‏ها کنار رود و زیان‌هاى آن روشن گردد،

و آنچه را که حساب نمى‌‏کردید و براى شما آشکار گردد،

آنجاست که اهل باطل زیانکار گردند.

به نام خدا

سه نوع جهنم داریم - سخنان آیت الله توکل


دریافت

اول جهنم اعمال - برای کسانی که عملکرد غلط دارند ، کسانی که گناه می کنند ولی درونشان بیمار نیست ، دل بیمار ندارند . مثلا برای خنده غیبت می کند ولی نمی خواهد یک عده را زیر سوال ببرد و درونش مریض نیست.

دوم جهنم اخلاق که از اولی خیلی بدتر است ، برای کسانی که دل بیمار دارند ، مثلا از سر حسادت غیبت می کند که شخصی را زمین بزند.

سوم جهنم احتجاب که برای اهلش از آتش هم بدتر است ، مثلا فرض کنید پدرتان در یک جمع به شما بی اعتنایی کند و شما حاضر بودید که در زمین فرو می رفتید و این اتفاق برایتان نمی افتاد.

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنان آیت الله محمد شجاعی زنجانی

غفلت نکنید تا در ایام عزاداری خلاف ادب عزاداری و محبت و ولایت از شما سر نزند ، چون ما نپخته هستیم ممکن است خیلی غفلت کنیم ، اونوقت از لحاظ باطن چوبش را بخوریم.


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 45 ثانیه

به نام خدا

سخنان آیة الله جوادی آملی برای راهنمایی ما

 امر به معروف و نهی از منکر کنیم ، تا دعاهایمان برآورده شود .



دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 10 ثانیه

در سوره مبارک اعراف وقتی ذات اقدس الهی پیامبر را معرفی می کند برای انبیای گذشته ، می گوید او کسی است که " یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر "

" الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ ۚ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [٧:١٥٧]
همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی می‌کنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می‌یابند؛ آنها را به معروف دستور می‌دهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را برای آنها حلال می‌شمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند. "
بر همه ما لازم است این دو مرحله را داشته باشیم.
دو مرحله هم مال نیروی انتظامی .
اون مرحله انزجار قلبی که بر همه ما واجبه
خب اگر انزجار قلبی بر ما واجب است ، یه کسی که می خواد تو مغازه ما بیاد ، با حجاب بد ، بی حجاب است ، بد حجاب است ، با وضع زننده میاد ،
خب ما چه اصراری داریم به اون جنس بفروشیم ؟
مگه بر ما واجب نیست از اون منزجر باشیم ؟
مگر نباید آثار انزجار در چهره ما ظهور بکند ؟
مگه این دستور دین ما نیست ؟
اون وقت ما میخواهیم دعاهای شب چهار شنبه و شب جمعه ما مستجاب بشه !
اینرا مکرر حضرت امیر فرمود ، ائمه دیگر فرمودند ، که اگر امر به معروف نکردید ، نهی از منکر نکردید ، دعایتان مستجاب نیست ،
مگر نمیخواهید دعاتون مستجاب بشه ؟
ملتی که امر به معروف و نهی از منکر ندارد چگونه دعای اون مستجاب بشه ؟
از وجود مبارک حضرت امیر سوال کردند :
آخه چرا دعای ما مستجاب نیست ؟
فرمود شما هشت تا مشکل دارید .
بعد فرمود

 ... و امرو بالمعروف و انهوا عن المنکر فیستجیب الله ...

خب ، انزجار که بر ما واجبه ،
واجب است یعنی واجبه ،
امر به معروف غیر از گفتن ، این انزجار بر تک تک ما واجبه ، واجب عینی ، نه واجب کفایی ،
نه اینکه اگر مغازه همسایه من منزجر شد بر من کافی باشه ، این مرحله وجوب عینی دارد (همه باید انجام دهیم ).
این انزجار که بر من واجبه.
خب ما جنس نفروشیم.
با او برخورد خوب نکنیم.
لسانا هم باید تذکر بدهیم.
این لسانا ، بله واجب کفایی است ، اما اون انزجار واجب عینی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

بخاطر اشتباه اندکی از مسئولین به همه مسئولان نظام تهمت نزنید و موجب تضعیف نظام نشوید.

نهی از منکر تهمت زدن و امر به اینکه پیشرفت های ایران را ببینند و به دیگران هم بنمایانید:

بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران

"البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است

و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است."

بیانات در دیدار شاعران و اساتید زبان فارسی - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶

"من عرض میکنم که امروز همه باید دشمن را بشناسند.

همه باید نقاطی را که دشمن، آماج حمله‌ی خود قرار میدهد بشناسند؛

همه باید شیوه‌های دشمن را بشناسند؛

همه باید جایگاه حضور دشمن را بشناسند،

مثل جنگ نظامی؛

جنگ نظامی هم همین‌‌جور است.

شما اگر ندانید دشمن از کجا میخواهد حمله کند، دُور میخورید؛

اگر ندانید هدفش تصرّفِ کجا است،

بتواند شما را فریب بدهد،

دُور میخوردید.

باید بدانید.

در جنگ نرم هم همین‌جور است؛

باید بدانید دشمن چه ‌کار میخواهد بکند،

آماجش کجا است،

هدفش چیست و بشناسید روشهای او را؛

این را همه باید بشناسند و مقابله کنند،

امّا از همه لازم‌تر،مجموعه‌ی هنرمندند، مجموعه‌ی فرهنگی‌اند؛

شاعر،

نقّاش،

داستان‌نویس،

سینماگر،

معمار؛

اینهایی که در مسائل مختلف فرهنگی هستند،

باید بدانند امروز ما در مقابل این غارت دشمن و تاختوتاز دشمن قرار داریم؛

هم خودشان باید توجّه کنند،

صحنه را درست درک کنند،

هم به دیگران بایستی بنمایانند؛

باید همه را [آگاه] کنند.

منفعل نباید بشوند.

امروز خوشبختانه، ما شاعر خوب مؤمنِ خوش‌قلبِ معتقد به دین و معتقد به انقلاب کم نداریم؛

خب یک نمونه‌اش اینجا، شماها هستید."

بیانات در دیدار مسئولان نظام - ۱۴۰۲/۰۱/۱۵

"بنده مطالبی را آماده کرده‌ام که عرض بکنم.

اوّلاً از جناب آقای رئیسی، رئیس‌جمهور محترممان واقعاً تشکّر میکنم، خوب گزارشی را ایشان بیان کردند؛

و این‌جور گزارشها لازم است؛

نه فقط برای مردم و افکار عمومی، بلکه برای خود مسئولین بخشهای مختلف هم لازم است.

یکی از اشکالات کار ما این است که خیلی اوقات، بخشهای مختلف از کارهای هم خبر ندارند، مطّلع نیستند.

اینکه یک وقتی بنده گفتم یک تور گردشگری بگذارند برای بعضی از مسئولین در بخشهای نظامی و غیر نظامی و مانند اینها، واقعاً همین جور است؛

ما هر از گاهی یک بار احتیاج داریم یک گزارش محسوس، ملموس، دیدنی از مسائل کشور، از پیشرفتهای کشور، از اقداماتی که شده، در مقابل چشم همه قرار بدهیم و مطّلع بشویم.

خب بیانات ایشان در این جهت الحمدلله خیلی مفید بود. بنده هم در همین حدودِ مسائلِ ایشان عرایضی را عرض خواهم کرد."

....

"خب، مسئله‌ی خانمها که فقط پوشش نیست؛

زن مسئله‌ی تحصیل دارد،

مسئله‌ی اشتغال دارد،

مسئله‌ی ازدواج دارد،

مسئله‌ی فعّالیّت سیاسی دارد،

مسئله‌ی حضور در مسائل اجتماعی دارد،

مسئله‌ی حضور در مدیریّتهای بالای دولتی دارد؛

اینها همه مسائل زن است.

در کدام [یک] از اینها در کشور آزادی وجود ندارد؟

جمهوری اسلامی در کدام یک از این موارد در کار زنها دخالت کرده و جلوی آزادی‌شان را گرفته؟

این‌همه دختر محصّل،

این‌همه دختر دانشجو،

این‌همه زنِ دارای مشاغل بالای دولتی،

این‌همه خانمهای تشکیل‌دهنده‌ی اجتماعات بزرگ،

این حضور فعّال زنها در اجتماعات مؤثّر دوران مبارزات،

قبل از پیروزی انقلاب،

بعد از پیروزی انقلاب،

در جنگ،

در پشت جبهه،

تا امروز در تظاهرات،

در راه‌پیمایی‌ها،

در بیست‌ودوّم بهمن،

در روز قدس؛

زن در کجای دنیا این‌همه فعّالیّت انجام میدهد که زنان ایرانی و بانوان ایرانی با افتخار و سربلندی دارند انجام میدهند؟"

بیانات در محفل انس با قرآن کریم - ۱۴۰۲/۰۱/۰۳


"بنده رادیو تلاوت را و برنامه‌های قرآنی تلویزیون را تا حدودی گوش میکنم. هر وقت یک تلاوتی را می‌شنوم که به نظرم جذّاب و پخته و برجسته می‌آید، از ته دل خدا را شکر میکنم؛ و بحمدالله این زیاد اتّفاق می‌افتد؛ یعنی ما امروز قاریان برجسته و خوش‌خوان و صحیحخوان و آشنا با شیوههای خوب تلاوت در کشور زیاد داریم. واقعاً انسان همین طور یکی پس از دیگری مشاهده میکند. باید خدا را شکر کنیم.

اگر بخواهیم با قبل از انقلاب مقایسه کنیم که اصلاً قابل مقایسه نیست.

قبل از انقلاب در همه‌ی مشهد که همان روز هم یکی از مراکز مهمّ مثلاً تلاوت و قرائت و مانند اینها محسوب میشد، شاید آن تلاوتگری که میتوانست قرآن را صحیح و خوب بخواند، دو نفر یا حدّاکثر سه نفر بیشتر نبودند.

حالا آن استادهای پیرمرد را کاری ندارم. آنهایی که در جلسات ماها شرکت میکردند و میدیدیم آنها را، مثلاً فرض کنید آقای فاطمی، آقای مختاری، همین دو سه نفر بیشتر نبودند؛ [امّا] امروز قابل شمارش نیست. از بس بحمدالله تلاوتگران قرآن در همه‌جای کشور در سراسر کشور [زیادند]."

بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - ۱۴۰۲/۰۱/۰۱

"یک نشانه‌ی دیگر، پیشرفتهای بزرگ ملّت ایران است.

نمیخواهند بگذارند این حرفها تکرار بشود.

دشمن از تکرار این حرفها، از بیان این حرفها بشدّت ناراحت و ناراضی است امّا واقعیّت است.

ما پیشرفتهایی پیدا کرده‌ایم که من حالا گذرا به بعضی اشاره میکنم،

و همه‌ی این پیشرفتها در دوران تحریم بود،

در دوران محاصره‌ی اقتصادی بود،

در دوران شدیدترین فشارهای اقتصادی‌‌‌‌ای بود که تا آن زمان اتّفاق افتاده بود؛

این را خود آمریکایی گفتند؛

آمریکایی‌‌ها گفتند که فشار اقتصادی‌‌‌‌ای که روی ایران گذاشتیم، در طول تاریخ‌‌‌‌ بی‌سابقه است؛

راست میگویند،

با همه‌ی دروغ‌گویی‌شان این حرف را راست گفتند؛‌‌‌‌

بی‌سابقه‌ترین فشار اقتصادی بود.

در چنین شرایطی ملّت ایران پیشرفت پیدا کرد.

در حوزه‌ی علم پیشرفت پیدا کرد،

در حوزه‌ی فنّاوری پیشرفت پیدا کرد،

در بعضی از حوزه‌‌ها‌‌‌ی علمی در ردیفهای اوّل دنیا قرار گرفت؛

یک جا جزو پنج کشور اوّل دنیا،

یک جا جزو ده کشور اوّل دنیا،

یک جا جزو سه کشور اوّل دنیا؛

در بین دویست کشور.

 پیشرفتهای علمی ما،

پیشرفتهای فنّاوری ما این‌جوری است؛

در نانو،

در زیست‌فنّاوری،

در بخشهای مختلف؛

در بخش سلامت،

پیشرفتهای ایران از بسیاری از کشورهای پیشرفتهی دنیا بهتر بوده؛

در قضیّه‌ی کرونا این قضیّه خودش را نشان داد؛

در بخش هسته‌ای،

در بخش هوافضا،

در بخش دفاعی؛

که این [پیشرفت] بخش دفاعی را همه‌ی آنها دارند میگویند و اعتراف میکنند؛

برای اینکه بتوانند یک آتویی علیه جمهوری اسلامی درست کنند،

اعتراف میکنند که ایران از لحاظ دفاعی، از لحاظ تسلیحات جلو رفته.

در بخش زیست‌فنّاوری، پیشرفت فراوان [داشته‌ایم].

دنیا ما را تحسین کرد،

دانشمندانِ دنیا دانشمندانِ ما را تحسین کردند،

دانشمندان جوان ما را تحسین کردند.
پیشرفت در حوزه‌ی زیرساخت‌های کشور؛

در جادّه،

در ریل،

در سدسازی،

در آب‌رسانی ــ [مثل] همین آب‌رسانی غدیر که [افتتاحش] اخیراً انجام گرفت ــ

در ساخت پالایشگاه،

در ساخت بیمارستان؛ که بسیاری از اینها در همین ۱۴۰۱ انجام گرفته است؛

که یک قسمتی، یک بخشی در پارس جنوبی تماماً از صفر تا صدش ایرانی است؛

این [پیشرفت] اتّفاق افتاد؛

کِی؟

در وقتی که اینهمه تحریم هست،

این فشار اقتصادی هست.

[پیشرفت] در تولید گاز مایع که یکی از کارهای بسیار مهم بود ــ که یک گشایشی برای کشور به وجود می‌آورد ان‌شاءالله ــ در همین دوران اخیر به وجود آمد؛

در دورانهای گذشته هم کارهای مفصّلی انجام گرفته است.
پیشرفت در حوزه‌ی روابط خارجی.

غربی‌‌ها فشار آوردند که ایران را منزوی کنند؛

آمریکا و اروپایی‌‌ها فشار آوردند که ایران منزوی بشود.

«انزوا» در اصطلاح سیاست خارجی یعنی قطع رابطه‌ی با کشورها؛

[وقتی] کشورها با یک کشوری رابطه نداشته باشند،

میگویند منزوی شد؛

آنچه اتّفاق افتاد، نتیجه‌ی عکس داد.

بله، رابطه‌ی ما با غربی‌‌ها ضعیف شد ــ با آمریکا که رابطه نداشتیم،

با اروپا هم رابطه‌ی ما ضعیف شد ــ

امّا ما رابطه‌ی خودمان را با آسیا صد درصد محکم‌تر کردیم؛

بعد از این هم همین را ادامه خواهیم داد؛

ما ارتباطات سیاسی و اقتصادی و فنّی و علمی خودمان را با بخش مهمّ کشورهای آسیا ادامه خواهیم داد.

در بخشی از پیمانهای مهم عضو شدیم؛

دشمن میخواست ما را منزوی کند،

تلاش و تواناییهای ملّت ایران موجب شد که ما بتوانیم در بخشی از پیمانهای منطقهایِ مهم و مؤثّر عضو بشویم؛

منزوی که نشدیم، بعکس، مطرح شدیم و روابطمان با دولتهای منطقه و ملّتهای منطقه تقویت شد.

ارتباطات قوی با آفریقا و آمریکای لاتین جزو برنامههای حتمی ما است و انشاءالله این برنامه را دنبال خواهیم کرد.

البتّه با اروپا هم قهر نیستیم؛

با هر کدام از کشورهای اروپایی و دولتهای اروپایی هم که سیاستهای آمریکا را کورکورانه تبعیّت نکنند، حاضریم کار کنیم.
این پیشرفتها پیدا شده است.

این پیشرفتها  نشانه‌ی ساخت محکم و مستحکم بنیهی ملّت ایران و نظام اسلامی است.

این پیشرفتها در سایهی ایمان به وجود آمده است،

در سایهی احساس عزّت ملّی،

در سایهی احساس نیاز به توان داخلی؛

یعنی ملّت ما و مسئولان ما احساس کردند که به توان داخلی احتیاج دارند؛

قبلاً تکیه به دیگران بود،

به خارجیها بود،

فهمیدند که این تکیهی به دیگران اعتبار ندارد؛

یک روز هست،

یک روز نیست؛

باید به توان داخلی اعتماد کرد.

ما وقتی که «اقتصاد مقاومتی» را اعلام کردیم،

گفتیم اقتصاد مقاومتی «درونزا» و «برونگرا» است؛

درون‌زا است، یعنی توان و استعداد و ظرفیّت درونی بایستی در خدمت اقتصاد قرار بگیرد

و البتّه برونگرا است،

یعنی با همه‌ی کشورها آماده‌ی ارتباطات اقتصادی هستیم.

این را احساس کردیم؛

هم ملّت ایران احساس کرد،

هم جوانهای ما احساس کردند،

هم مسئولان ما احساس کردند که احتیاج دارند به توان درونی خودشان تکیه کنند."

به نام خدا

سخنان امام خامنه ای در مورد اینکه:

مغفرت الهی شامل حال کدام گناهکار (چه دانشمند باشد یا بی سواد ) میشود؟

از کتاب "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن" بخش ایمان

دربارۀ معنای غفران هم بنده زیاد صحبت کردم.
 اینی که می گویم صحبت کردم، برای این است که شما برادران که غالباً در بحث های ما بودید، برگردید به حافظه تان، آنچه را که گفتیم، از خفایا و زوایای حافظه بیرون بیاورید.
 غفران یعنی  التیام دادن و پُرکردن یک خلأ.
بدن شما یک جراحتی برمی دارد؛

این ران، این بازو، یک جراحتِ عمیقی  برمیدارد،

این لایِ گوشت از هم باز می شود؛

اینجا مرهمی به شما  میدهند،

دارویی می گذارید،

ویتامینی مصرف  میکنید،

آمپولی می زنید؛ تا این  میجوشد،

تا این  می تراود و می زاید،

تا بالاخره همجنسِ خود را،

آن گوشتِ بدن،

آن ماهیچۀ بدن،

هم سنخِ خود را کنار خود به وجود می آورد.

تشکیات بدن شما کار می کند،

این زخم پُر می شود، التیام پیدا می کند.
 این التیام پیدا کردنِ یک زخم را، یک جراحت را، در نظرتان نگه بدارید،

تا تشبیهش کنم و تمثیل کنم به غفران؛

ببینید غفران چه جوری است.
روح شما اگر در مقام تمثیل، مانند جسمی باشد، هر گناهی که انجام میدهید، ضربتی بر روح وارد  میکند و زخمی  بوجود  میآورد.
چرا آقا؟ چرا  میگوییم گناه ضربت بر روح است؟
برای خاطر اینکه روح باید تعالی پیدا کند و گناه، هر  آنچیزی است که روح انسانی را یک گام از تعالی و تکامل مورد نظرش باز  میدارد.
در مقام مثل و تشبیه،  میشود همین زخم زدن، همین شکاف را بر پیکرۀ روح تو  بوجود آوردن .
این گناه که انجام شد، این نقیصه شکل گرفت.
شما مالِ مردم خوردید خدایِ نخواسته،  
آنی که شُرب خَمر کرد،
 آنی که ربا خورد،
 آنی که زنا کرد،
 آنی که دروغ گفت،
 آنی که افترا گفت،
 با هریک از این کارها، یک شکافی به روحش، به پیکرۀ روانش وارد آمد،
 این روحِ او زخمی شد،
 ناقص شد، از کمال که  غایةالآمال است دور افتاد؛

این گناه حالا باید مغفرت پیدا کند.

غفران یعنی چه؟

غفران یعنی این خلأ، این کمبودِ روح، این زخمِ روان، این نقیصه ای که در نفس او  به وجود آمده است، این برطرف شود،

این را  میگویند غفران.
  چه جوری برطرف  میشود؟
 چه جوری برطرف  میشود
 آن  نقیصه ای که در روح تو از سوی گناه  به وجود آمده؟
 با جبران کردن.
 آن کسی که با یک گناهی جان خود را از اوج انسانیت و تکامل و نقطۀ پرواز انسانی  یک قدری منحط کرده و دور انداخته ،

آنوقتی این  عقب ماندگی اش جبران شده است که یک مقداری برود بالا.
یک مثال دیگر بزنم.
سوار ماشین شدید، دارید  میروید سرِ پنجاه فرسخی.
 اگر این ماشین در راه توقف کرد،

شما چه شدید؟

عقب افتادی.
جبران این  عقب ماندگی به چیست؟
به اینکه  یکخُرده تندتر بروید ،
یکخُرده  بی وقفه تر بروید، یک مقدار از استراحت، بیشتر  صرفِنظر کنید تا در وقت معین به نقطۀ مورد نظر برسید.

واِلّا با نشستن آنجا و گفتن که خدایا من غلط کردم،
یک ساعتِ پیش اینجا در  قهوه خانه لمیدم و دیر حرکت کردم،
 خدایا اشتباه کردم،
 خدایا غلط کردم؛
 این کاری از پیش  نمیبرد.
حالا بالاخره غلط انجام گرفت ،
زودتر حرکت کن، تندتر برو تا این توقف و تأخیر یک ساعته را جبران کرده باشی.
 مغفرت الهی  اینجوری است.
خدای متعال  نمیگوید چون تو گناه کردی،
حالا هرچه کار نیک بکنی،
ما آن گناه را اصلاً از بین نخواهیم برد،
 لج  نمیکند خدا« وَ اِنیّ لَغَفّارٌ» ما لجباز نیستیم،
 ما غفاریم.
 آن گناههایی که انجام گرفت ،

آن اشتباهاتی که  به وجود آمد،

ما حاضریم از آن اشتباهات  صرفنظر کنیم،

  درصورتیکه جبران بشود .
 نمیگوییم چون شما یک روزی اشتباه کردید،

حالا صد برابر مجاهدت کردید،

مجاهدت شما به خاطر اشتباه شما هیچ،
نه؛« وَ اِنیّ لَغَفّارٌ» ما غافریم،
ما خلأها را پر  میکنیم،
  زخمها را التیام  میدهیم،
اما برای چه کسی؟
« لِمَن تابَ وَ آمَنَ و عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهتَدىٰ»
 من  بخشنده ام برای  آنکه توبه کند.
توبه کند یعنی چه؟
 یعنی برگردد.
راهِ تکامل شما از اینجا بود،
شما باید  اینطرفی  میرفتید؛
حاضریم شما را ببخشیم،
 کِی؟
وقتی بروید  به طرف تکامل،
مجدداً به راه درست برگردید
« لِمَن تابَ» توبه کند، یعنی برگردد.
 توبه یعنی برگشتن.
ایمان خود را قوی کند،
عمل صالح کند.
عمل!

نباید از عمل غافل بود و به  سخن گفتن و  دل خوش داشتنِ خود بسنده کرد.
بنابراین مغفرت یعنی پرکردن آن خلأهایی که  زخمهای روح انسانند،
با پرکردن آنها انسان به کمال  میرسد.
 این، شایسته است که انسان در راهش کوشش کند،
مسابقه بدهد،
سرعت بگیرد.
مغفرت خیلی مهم است.
مغفرت این نیست که خدای متعال  بی حساب،
 از روی دلبخواه،
یک کسی را مورد لطف  بی جایی قرار بدهد،
 بدون اینکه خود او کوششی در راه این لطف الهی کرده باشد
« وَ سارِعوا اِلی مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم»
 سرعت بگیرید  به سوی مغفرتی از پروردگارتان
« وَ جَنَّةٍ» و بهشتی« عَرضُهَا السَّماواتُ وَ الاَرضُ» که پهنا و گستردگی آن  به قدر  آسمانها و زمین است
« اُعِدَّت» آماده شده است« لِلمُتَّقینَ» برای متقیان.
این جملۀ معروفی که  میگویند:
 آقا شما اهل بهشتید و به بهشت خواهید رفت،  اگر  انشاءالله راهتان بدهند،
 این بسیار حرف  به جایی است.
ما همه آرزومند بهشتیم،
 همه در دعاها بهشت را طلب  میکنیم؛
 گاهی طلب بهشتِ تنها هم ما را قانع  نمیکند،
  دانه دانه خصوصیات آن را هم در دعا  میآوریم؛
از حورالعینش
و از غذای خوبش
 و از لَحمِ طَیرَش و  غیروذلک،
در دعاهایمان ردیف  میکنیم.
 اما خود خدا  میگوید ما این بهشت را برای مردم باتقوا آماده کردیم،
 این سفره را برای یک عده مردم خاصی انداختیم ،
آنها باید بیایند سر این سفره بنشینند و وارد این منطقه بشوند.
 آنها کی هستند؟ باتقوایان.
باتقوا کیست؟
« اُعِدَّت لِلمُتَّقینَ»
 آماده شده است برای متقیان .

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه امام سجاد علیه السلام به محمد بن مسلم زهری که در آن وی را نصیحت کرده

منبع  (+)

 خداوند، ما و تو را از فتنه ها حفظ کند و بر تو رحم نماید تا گرفتار دوزخ نشوی؛
در حقیقت، تو به حال و روزی افتاده ای که جا دارد هر که تو را در این حال و وضع بیند بر تو دلسوزی نماید.
 به تحقیق، بار نعمت های الهی که تو را از تنی سالم و عمری طولانی برخوردار ساخته بر دوش تو سنگین شده،
حجتهای خدا بر تو تمام گشته چرا که تو را با کتابش آشنا ساخته و فهم دین خود را به تو آموخته و سنت پیامبرش را به تو معرفی کرده
و در برابر هر نعمتی که به تو داده و هر حجتی که برای تو آورده، وظیفه ای را بر دوش تو نهاده که مورد نظر اوست
و این همه، برای آن است که میزان سپاسگزاری تو را آزمایش نماید
و لطف و فضل خود را بر تو آشکار سازد و در این خصوص فرموده است:
«اگر واقعا سپاسگزاری کنید، نعمت شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسی نمایید، قطعا عذاب من سخت خواهد بود» ( ابراهیم ، آیه 7)
پس بنگر فردای قیامت که در پیشگاه خدا خواهی ایستاد چگونه مردی خواهی بود؟
آن روزی که خدا در باره نعمتهای خویش از تو بازجویی نماید که چگونه حق آنها را رعایت کرده ای؟
و در خصوص حجتهای خود سوال نماید که چگونه با آنها برخورد نموده ای؟
مبادا گمان کنی که خدا از تو عذری پذیرد و به تقصیر تو راضی گردد.
هیهات هیهات این چنین نیست.
خداوند در قرآن علما را مسئول دانسته آنجا که فرموده:
«حتما باید آن را به وضوح برای مردم بیان نمایید و کتمانش مکنید» ( آل عمران ، آیه 187) .
و بدان که کمترین چیزی که کتمان نموده ای و سبکترین باری که بر دوش داری این است
که با انس خود، ستمگر را از وحشت تنهایی رها ساخته ای و راه گمراهی را با نزدیک شدن به او و پذیرفتن دعوتش، برایش هموار کرده ای؛
وه چه می ترسم که فردای قیامت همراه با خیانتکاران گرفتار گناه خود باشی
و به خاطر درآمدی که در اثر کمک به ستمگران به دست آورده ای مورد بازخواست قرار گیری؛
زیرا تو چیزی را دریافت کرده ای که نه از آن تو است و نه از آن کسی که آن را به تو بخشیده است
و به کسی نزدیک شده ای که حق هیچ کس را نپرداخته است
و تو نیز از این نزدیکی خود به او برای جلوگیری از باطل استفاده نکرده ای
و کسی را که به جنگ خدا رفته دوست داشته ای.
آیا غیر از این است که دعوت آنها از تو برای این بود که
تو را محور چرخش دستگاه ظلم و ستم خود قرار دهند؟
و با پل قرار دادن تو راهی برای گرفتار ساختن مردم پیدا کردند
و تو را نردبان گمراهی و مبلغ تباهکاری و پوینده راه خود نمودند.
در تو نسبت به علما آل محمد علیهم السلام بذر شک و شبهه کاشتند
و به وسیله تو دل نادانان را صید کردند -و تو آن چنان در این کار پیش رفتی که برجسته ترین وزیران و نیرومندترین یاران آنها هم نمی توانستند این چنین فسادشان را اصلاح جلوه دهند و راه رفت و آمد خواص و عوام را به درگاه آنها هموار سازند.
در مقابل این همه خوش خدمتی ، چه بسیار کم به تو مزد دادند
در برابر آنچه از تو گرفتند چه کم برای آبادی دنیایت مایه گذاشتنددر برابر تخریب آخرتت
پس مراقب خود باش که دیگری به فکر مراقبت تو نیست
و همچون مردی مسئول به حساب خود رسیدگی کن.
ببین چگونه باید سپاسمند باشی از کسی که تو را تغذیه مادی و معنوی کرده،
چه در خردسالی و چه در بزرگسالی.
وه چه می ترسم که تو در شمار کسانی باشی که خداوند در باره آنها در قرآن چنین فرموده است:
«پس بعد از آنان، جانشینانی وارث کتاب آسمانی شدند که متاع این دنیای پست را می گیرند و می گویند: «بخشیده خواهیم شد». ( اعراف ، آیه 169 .)
تو در خانه دایمی نیستی بلکه در اقامتگاه موقتی به سر می بری که آهنگ کوچ از آن داده شده است،
مگر آدمی پس از مرگ همسالانش چقدر زنده می ماند؟
خوشا به حال آن کس که در دنیا بیمناک باشد
و بدا به حال آن کس که بمیرد و گناهانش بعد از او ماندگار باشد.
به هوش باش که نیک آگاه شدی و بشتاب که فرصت محدودی برای تو تعیین شده و تو با کسی وارد معامله شده ای که نادانی در او راه ندارد
و به راستی، کسی که حفاظت تو را به عهده گرفته از تو یک آن هم غافل نیست.
حاضر باش که بزودی تو را سفری دور و دراز پیش آید
و گناهت را درمان کن که به راستی، بیماری سختی به وجود تو راه یافته است
و گمان مکن که من در صدد بازخواست و نکوهش و سرزنش تو هستم
بلکه می خواهم خداوند اندیشه مرده تو را، دیگر بار، احیا نماید
و آنچه از دین تو در اثر همکاری با ستمگران نهان گشته به تو بازگرداند
و سخن خدای تعالی در کتابش را به یادت آورم که فرمود:
«و یادآوری کن که مومنان را یادآوری سود بخشد» (ذاریات ، آیه 55 . )
تو یاد همسالان و نزدیکانت را که درگذشته اند، به فراموشی سپردی و پس از آنان، همچو قوچ شکسته شاخ، به جا ماندی.
نگاه کن که آیا آنان نیز چون تو گرفتار آمدند؟
و یا چونان تو سقوط کردند؟
یا آن که تو کار خیری را به یاد می آوری که آنها آن را فرو گذاشته باشند و به چیزی پی برده باشی که آنها به آن دست نیافته بودند؛
بلکه فرق این است که در دل مردم نفوذ کردی و آنها دور تو را گرفتند و از نظریه تو پیروی نمودند و امر تو را فرمان بردند؛
به طوری که اگر چیزی را حلال دانی حلالش دانند -و اگر چیزی را حرام شماری حرامش شمارند در حالی که تو شرایط و شایستگی چنین کاری را نداری؛
اما دلبستگی آنان به تو زمینه ساز چنین نفوذی بوده است
و از طرف دیگر، از دست رفتن علمایشان
و چیرگی نادانی بر تو و هم بر ایشان
و ریاست دوستی و دنیاطلبی تو و ایشان،
همه، پشتوانه این محبوبیت شده است.
آیا توجه نداری که تو در نادانی و فریبکاری غوطه وری و مردم در بلا و فتنه گرفتارند؟
آری، این تو بودی که آنها را در بلا و فتنه درافکندی و از کار و زندگی بازداشتی
و از اینکه تو را در آن موقعیت می بینند، شیفته آنند که به آن موقعیت علمی تو نایل شوند که تو نایل شده ای یا دریابند آن را که تو دریافته ای،
ولی توسط تو به دریایی افتادند که ژرفای آن دانسته نشود و به بلایی گرفتار آمدند که اندازه آن معلوم نگردد.
خدا به داد ما و تو برسد و هو المستعان.
اما بعد؛
اینک تصمیم بگیر از وضعی که برای خود ساختی روی گردانی
تا به نیکان بپیوندی که در جامه های ژنده به خاک سپرده شدند
و چندان از شدت گرسنگی ریاضت می کشیدند که شکمشان به پشتشان چسبیده بود
و میان آنها و خدا حجابی نبود
و نه دنیا توانست آنان را فریب دهد
و نه خود فریفته دنیا شدند.
آری آنها شیفتگی را پیشه ساختند
و به جستجو پرداختند
و بی درنگ به نیکان پیوستند.
اگر دنیا در جان توی پیرمرد دانشمند مردنی چنین رخنه کرده،
پس آن نوجوان که نه علم چندانی دارد و نه رای پخته ای و نه عقل نابی، تکلیفش چیست؟
/ انا لله و انا الیه راجعون /
پس به چه کسی باید پناه برد؟
به چه کسی باید گلایه کرد؟
ما گلایه و درد دل خود و آنچه را که در تو مشاهده می کنیم به درگاه خدا عرضه می داریم
و مصیبتی که از جانب تو به ما رسیده به حساب خدا می گذاریم.
اینک نیک بنگر که چگونه باید سپاسمند باشی
از کسی که تو را تغذیه مادی و معنوی کرده،
چه در خردسالی و چه در بزرگسالی.
و چگونه تجلیل می کنی از کسی که در پرتو دین خود تو را به خوشنامی معروف ساخته است؟
و چگونه از کسوت آن کس که تو را با پوشاندن کسوت و پوشش خود در میان مردم آبرومند ساخته حفاظت می کنی؟
و چگونه است نزدیکی و دوری تو از آن کس که تو را فرمان نزدیکی و فروتنی داده است؟
تو را چه شده که از خواب غفلت بیدار نمی شوی
و از لغزش خویش باز نمی ایستی تا بگویی: سوگند به خدا که من در تمام عمر خود یک بار هم نشد که به پا خیزم
و محض رضای خدا،
دین خدا را زنده سازم یا باطلی را بمیرانم.
پس این است سپاسمندی تو،از کسی که تامین زندگی تو را به عهده گرفته است.
چقدر بیمناکم که تو در شمار کسانی باشی که خداوند متعال در قرآن فرموده: «نماز را ضایع کردند و پیرو شهوات نفسانی شدند، به زودی به کیفر گمراهی و تباهی برسند».(مریم : 59 )
خداوند قرآنش را در دسترس تو گذاشت و علم آن را به تو آموخت ولی تو آن را تباه ساختی.
پس ما سپاس می گذاریم خداوندی را که ما را از آن چه تو به آن مبتلا گشتی محفوظمان داشت؛و السلام.

به نام خدا

سخنان آیت الله محمد شجاعی زنجانی در مورد توبه و حال مناجات و راز و نیاز


دریافت
( اینجا )

چرا ما هر روز تصمیم میگیریم که خوب شویم ولی مسائلی پیش میاد که باز برمیگردیم به مرحله اول

چرا توبه های ما همیشه خراب میشه ؟

چرا با اینکه علاقه داریم و سعی و تلاش هم می کنیم ولی حال مناجات و راز و نیاز پیدا نمی کنیم ؟

چرا در نماز حال و لذت مناجات نداریم

اولین علت گناهان گذشته و زمان حال

        راه حل : ترک گناه و استغفار از گناهان گذشته با ندامت و گریه

دوم حق بندگی و عبودیت را کوچک و خفیف و سبک شمردن ( مثل سرسری و با عجله خواندن نماز )

سوم حالت اعراض و رویگردانی از خدا در مجموعه احوال داشتن ( مثلا علاقه نداشته باشید که درباره خدا و قرآن صحبت شود ولی به صحبت های دنیوی علاقه مند باشید )

چهارمی چیز عجیبی است مکرر در محضر خدا دروغ گفتن (مقام کذابین )

(به دروغ ایاک نعبد ، لا اله الا الله ، الله اکبر ، الحمد لله و ... گفتن )


اشتیاق به محفل علما نداشته باشد ، عالم کسی نیست که فقط درس خوانده و سواد دارد علما یعنی عالمان بالله ، که عملش گفتارش را تصدیق می کند.

در همه احوال (سر کار ، نشستن ، راه رفتن ، درس خواندن ) هر وقت غافل بودید برگردید به یاد خدا ، چیز سختی نیست فقط شیطان و نفس است که در اینجا انسان را غافل می کنه ،

اگر شما صبح تا ظهر از خدا غافل بودید ، نمی توانید به باطن راه یابید و حال و لذت مناجات داشته باشید .

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا افسرده ، غصه دار ، ناراحتی ...

دیروز که گذشت

فردا هم که نیومده که ببینی هستی یا نیستی ، چه میشه ، چه نمیشه ؟

حیات ما همین لحظه است

به همین فکر کن

و اینکه خدا هست

و محمد و آل محمد هم هستند

و حضرت بقیة الله هم هست که بخاطر وجودش زمین و آسمان پابرجایند

توکل کن بر خدا

محکم

وقتی شیطان به سراغت میاد ...

بگو من صاحب الزمان حضرت مهدی رو دارم که از تمام حالات من مطلعه

و از پدر و مادر ، صدها ، میلیونها بار مهربانتره

چرا غصه بخورم

ما امام زمان داریم

حجة ابن الحسن را داریم

عزیزان خدا را داریم

بهترین چیزها رو در عالم ما داریم

چرا مضطربی؟

چرا افسرده ای؟

به چی فکر می کنی ؟

هر چه مربوط به دنیا و آخرته مربوط به اونهاست

و ما بی کس نیستیم و مشکلات من و تو رو غیر از او کسی نمیتونه حل کنه

مشکلات دنیا رو هم غیر از ایشون کسی نمیتونه حل کنه

والله ...

این مشکلات و گرفتاری هایی که الان میبینیم همه داریم

علت اصلیش این است که سستیم

در توسل

و خواستن

و توجه


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 49 ثانیه

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنان آقا مجتبی تهرانی در مورد آخر ماه رجب

در ماه رجب اولیاء خدا آمدند ، پیوندهایشان را با خدا قوی کردند ، ما چه کردیم ؟

امشب بگیم :

خدایا ، ما را در ذیل عنایات اولیائت ، آنها که به تو رسیده اند ، بیار در ذیل عنایات اونها ،

لطف خاصت را کن ، ما را محروم نکن از این رحمتها ، مغفرت هایی که در این ماه نسبت به این اولیائت داشتی .

لذا میخواستم به این دوستان سفارش کنم این ساعات باقی مانده ماه رجب را قدرش را بدانید. از خدا هم مغفرت بخواهیم ، هم هدایت بخواهیم ، و همه حاجاتمون

اللهم صل علی محمد و آل محمد ( و عجل فرجهم )


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 45 ثانیه

به نام خالق

مقام و منزلت حضرت زهرا را هیچ زن عالم و دانشمند و پروفسور و مخترع و قهرمان و ... ندارد.

در ادامه سخنان آیت الله شجاعی زنجانی در مورد مقام و منزلت حضرت زهرا را گوش دهید:


دریافت

منزلتش نزد رسول خدا بسیار بالا بود

روایتی از عایشه همسر رسول خدا : " در سخن گفتن هیچکس را مانند فاطمه ندیدم که شبیه رسول الله باشد.

هر وقت فاطمه به منزل پیامبر می آمد ، پیامبر به او خوش آمد می گفت و بلند میشد و دستهای زهرا را می بوسید و او را در جایگاه خودش می نشاند.

هر وقت هم رسول الله به خانه فاطمه می رفت فاطمه بلند می شد و خوشامد می گفت و دستهای رسول الله را می بوسید. "

إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِینًا [احزاب:٥٧]
آنها که خدا و پیامبرش را آزار می‌دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوارکننده‌ای آماده کرده است.(57)

علی ابن ابراهیم صاحب تفسیر می گوید که این آیه در خصوص کسانی است که غصب کردند حق امام علی و حق حضرت زهرا و او را اذیت کردند.

زیرا اذیت علی و فاطمه در حقیقت اذیت رسول الله است.

ما یکی روحیم اندر دو بدن

علی ابن ابراهیم می گوید که رسول الله فرموده : "هر کس اذیت کند فاطمه را در حیات من مانند کسی است که اذیت کند فاطمه را بعد از موت من ، و هر کس بعد از وفات من او را اذیت کند مانند کسی است که او را در حیات من اذیت کرده است ، و کسی که او را اذیت کند مرا اذیت کرده است ، و کسی که مرا اذیت بکند خدا را اذیت کرده است."

منزلت عبودی او نزد خدا بنحوی است که سیدة النساء العالمین است.

سیدة النساء العالمین یکی از القاب فاطمة الزهرا است.

هیچ زنی در عبودیت از اول تا آخر به زهرا نمی رسد.

این لقب هم از طریق شیعیان وارد شده است و هم از طریق سنی ها

در روایتی آمده :

مفضل می گوید من به امام صادق گفتم که اینکه رسول الله فرموده که فاطمه سیدة النساء العالمین است ، شما به من توضیح دهید که او سیده زنان در زمان خودش بوده یا همیشه در همه عوالم ؟ امام صادق فرمود : اینکه سیده زنان عالم خودش باشد لقب حضرت مریم است ، اما فاطمه سیدة النساء العالمین از اول تا آخر است.

آمده است که وقتی حضرت زهرا به نماز می ایستاد ، در نمازش آنچنان عروج داشت که هفتاد هزار ملک به او سلام می دادند در موقعی که به نماز قیام می کرد مرتبا او را با این لفظ ندا می کردند : " ان الله اصطفاک و طهرک علی نساء العالمین "

در روایتی آمده : چند روزی بر حضرت رسول الله گذشت که طعامی پیدا نکرد ، گرسنگی بر رسول الله سخت شد و به منزل زنان خودش سر زد که غذایی نبود و چیزی پیدا نکرد ،

به منزل حضرت زهرا آمد و گفت دخترم نزد تو چیزی هست که من بخورم ؟ من گرسنه هستم . حضرت زهرا گفت : نه به جانم قسم می خورم چیزی نیست .

رسول الله بیرون رفت . بعد از اینکه رسول الله رفت ، کنیزکی آمد و دو تا نان و مقداری گوشت آورد و به حضرت زهرا داد ،

حضرت زهرا آنها را گرفت و در یک کاسه گذاشت ، و رویش چیزی کشید ، حضرت زهرا خیلی مسرور شد که اینها را برای پدرش که خیلی گرسنه بود ذخیره می کند ،

و با اینکه خودش و فرزندانش گرسنه بودند آنها برای پدرش نگه داشت ،

و حسن یا حسین را (یک کدامشان را ) به دنبال رسول الله فرستاد ،

هنگامی که رسول الله برگشت و حضرت زهرا پوشش روی کاسه را برداشت ، دید  در آن کاسه که فقط دو نان و یک تکه گوشت بود ،

پر از نان و گوشت شده است ، و مبهوت شد که چطور شد و دانست که این از نزد خداست ( من عند الله ) و حمد خدا گفت و صلوات بر پدرش رسول الله فرستاد ،

و غذا را به محضر پدرش آورد ، رسول الله وقتی غذا را دید ، خدا را حمد کرد و فرمود :أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا (این غذا را از کجا آوردی ) حضرت زهرا گفت که قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ( این از نزد خداست خدا به هر کس که بخواهد رزق می رساند بدون حساب )

و حضرت رسول الله به دنبال حضرت علی علیه السلام که گرسنه بود فرستاد که بیاید و غذا را با هم بخورند ،

و حضرت علی آمد و رسول الله و حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین از آن غذا خوردند،

و جمیع زنان پیامبر هم که گرسنه بودند از آن غذا خوردند و همه آنها سیر شدند ،

و بعد از آن هم مدتی از آن غذا خوردند و حضرت زهرا به همسایه ها هم از آن غذا دادند .

و این مساله یکبار نبوده و تکرار داشته است.

وقتی که حضرت زهرا و امام علی ازدواج کردند ، در بعضی روایات آمده که پیامبر کارها بین آنها تقسیم کرد و در بعضی روایات آمده که خوشان کارها را بین خودشان تقسیم کردند که کارهای داخل خانه را حضرت زهرا انجام بدهد و کارهای خارج خانه را امام علی علیه السلام

روزی حضرت امیر به حضرت زهرا گفت که : نزد تو چیزی هست که بخوریم ، حضرت زهرا گفت نه قسم به خدای کعبه که تو را بزرگ کرده است سه روز است که در خانه چیزی نیست ،

حضرت امیر فرمودند که چرا به من نگفتی ،

حضرت زهرا فرمود پدرم رسول الله نهی کرده که من چیزی از تو بخواهم ،

حضرت علی خارج شد و رفت و دیناری را قرض گرفت که غذایی تهیه کند ،

در راه برگشت مقداد را دید که در گرما بیرون آمده و عرق کرده ،

امام تعجب کرد و از مقداد پرسید : در این ساعت چرا بیرون آمدی ؟

در یک روایت آمده که مقداد گفت بخاطر گرسنگی ،

و در روایت دیگر آمده که مقداد گفت کاری نداشته باشید یا امیر المومنین و امام دوباره به مقداد گفت بگو و مقداد گفت کاری نداشته باشید یا امیر المومنین و هی مقداد نمی خواست بگوید و امام علی به او می گفت بگو که چرا بیرون آمدی ،

و امام علی با قاطعیت گفت که نباید از من پنهان کنی ، مقداد گفت که من و زن و بچه ام گرسنه بودیم و من بیرون آمدم که ببینم چیزی برای خوردن پیدا می کنم یا نه ؟ اینجا گفت که گرسنگی مرا بیرون آورد.

حضرت امیر گفت که من هم برای همین مسئله بیرون آمدم و دیناری را قرض کردم و آن دینار را به تو می دهم ، تو را بر خودم مقدم می دارم ،

و دست خالی به خانه برگشت ، و دید که رسول الله یک گوشه ای نشسته و فاطمه هم یک طرف مشغول نماز است و بین ایندو یک چیزی است که رویش پوشیده شده ،

وقتی حضرت زهرا نمازش تمام شد پوشش روی آنرا برداشت و دید که یک کاسه پر از نان و گوشت است ،

حضرت امیر به فاطمه گفت که أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا (این از کجا آمده ) حضرت زهرا گفت که قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ( این از نزد خدا آمده )

رسول الله به حضرت امیر المومنین گفت که می خواهید بگویم که مثل تو و مثل حضرت زهرا مثل چیست ؟

گفت : بله بفرمایید.

به حضرت امیر گفت که مثل تو مثل زکریا است هنگامی که نزد مریم رفت و دید که در محراب غذایی هست و گفت " یَا مَرْیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ "

و آن غذا را خوردند و خیلی هم طولانی از آن استفاده کردند.

دریافت سخنرانی های آیت الله شجاعی زنجانی درباره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها )

به نام خدا

به سخنان زیر از آیت الله ناصری گوش دهید ان شاء الله برایتان روشن شود که امام خمینی نماینده امام زمان است.

 

صوتی


دریافت

تصویری


دریافت
مدت زمان: 9 دقیقه 21 ثانیه

شیخ عباس قوچانی به آیت الله ناصری فرمودند :

می توانید از امام خمینی پیروی کنید.

امام خمینی نماینده امام زمان است.

و از قول مرحوم قاضی فرمودند :

امام خمینی علیه ظلم قیام می کند که احدی نکرده است و پیروز می شود و سکه ها به نام ایشان ضرب می شود و ان شاء الله بعد از ایشان امام زمان قیام می کند.

اعوذ بالله

بسم الله الرحمن الرحیم

چه کسانی طعام بهشتی را می چشند ؟

صوت علامه حسن زاده آملی را بشنوید.


دریافت

کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا ۙ قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ

هر زمان که میوه‌ای از آن، به آنان داده شود، می‌گویند: «این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود (بقره : 25 )

باید اینجا (دنیا) بچشید تا در آنجا(بهشت به شما ) بچشانند.

اگر در اینجا نچشید در آنجا (به شما ) نمی چشانند.

دنیا مزرعه آخرت است.

در اینجا (دنیا) باید بکارید تا در آنجا به شما بچشانند.

هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ

اگر اینجا نباشه آنجا ...

بعد از چشیدن آن غذاها به معانی غیبی پی می برد.

به نام خداوند بخشنده و مهربان

سخنان دکتر دینانی در مورد تفاوت انسان و حیوان

از ایشان پرسیدند که فلسفه چه سودی برای انسان ها دارد ؟

کسی که نمی داند معنی زندگی چیست و برای چه زندگی می کند با حیوان تفاوتی ندارد.


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 9 ثانیه

به نام خدا

در فیلم زیر به گوشه ای از دزدی های رضا خان پهلوی و محمد رضا شاه اشاره شده


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 36 ثانیه

به نام پروردگار اهل علم

در فیلم زیر در مورد شبهاتی در مورد تعیین اول ماه قمری و عید فطر و عید فطر در ایران اسلامی و ... بحث شده است.

دریافت
حجم: 27.8 مگابایت


چرا در بین مراجع تقلید در مورد رویت هلال ماه اختلاف نظر وجود دارد؟
اختلاف در دیدن ماه با چشم مسلح
چگونگی پدید آمدن هلال ماه
هلال ماه در اوایل تولد خود بسیار باریک است و فقط با ابزار و چشم مسلح قابل رویت است.


اگر هلال ماه را با تلسکوپ بتوان دید ولی با چشم عادی نتوانیم ببینیم آیا میتوان حکم به اول ماه قمری نماییم ؟
اگر در یک شهر هلال ماه دیده شود ، آیا در کل کره زمین اول ماه ثابت می شود ؟
اگر در بخش ابتدایی نیمه تاریک هلال ماه دیده شد ، آیا در تمام نیمه تاریک اول ماه قمری ثابت می شود ؟


رویت ماه با تلسکوپ و چشم مسلح کاملا تخصصی است و افراد غیر متخصص نباید در مورد آن قضاوت کنند و الا منحرف میشوند.


پاسخ به چند سوال :
1- چرا فقهاء با هم جلسه تشکیل نمی دهند که اختلاف نظر بین خود را برطرف کنند ؟


2- چرا با این همه پیشرفتی که در علم نجوم وجود دارد که پدیده های نجومی را با نرم افزار پیش بینی می کنند ، چرا شما در تعیین قطعی رویت هلال ماه از نرم افزار استفاده نمی کنید ؟


جواب :  هشت عامل در رویت پذیر بودن هلال ماه موثر است : 1- طول کمان 2- ارتفاع هلال 3- اختلاف سمت 4- فاصله از زمین 5- فاز ماه 6- جدایی زاویه ای 7- مدت مکث 8- سن ماه (ادامه را در فیلم ببینید)


3- چرا عید فطر در ایران و دیگر کشورهای اسلامی تفاوت دارد ؟
جواب :
 اختلاف جغرافیایی موجب اختلاف در دیده شدن هلال ماه در مناطق مختلف میشود.


ملاک عید فطر در ایران دیدن هلال ماه است ولی ملاک عربستان برای تعیین عید فطر ، غروب ماه بعد از غروب خورشید ( به اصطلاح منجمان جدایی زاویه ای ) در افق شهر مکه است که بر اساس محاسبات نجومی انجام میشود. و گاهی اوقات با وجود جدایی زاویه ای هلال ماه قابل رویت نیست.

و جدایی زاویه ای فقط یکی از عوامل هشتگانه موثر در رویت هلال ماه است ، یعنی عربستان فقط به یک عامل در رویت هلال ماه  توجه دارد و به هفت عامل دیگر در رویت هلال ماه اهمیت نمی دهد.
برخی از کشورهای اسلامی کورکورانه از عربستان تقلید می کنند و عید فطرشان با عربستان یکی است ، حتی اگر ماه را هم نبینند باز هم عید فطر می گیرند.
علمی ترین شیوه برای تعیین ابتدا و انتهای ماه قمری در بین کشورهای اسلامی را کشور ایران دارد.
4- علت اختلاف عید فطر با تقویم در چیست ؟
جواب : محاسبات نجومی همیشه نمی تواند بصورت قطعی تعیین کند که آیا هلال ماه دیده می شود یا نه و در این موارد تقویم بر اساس احتمال تنظیم میشود.


5- آیا امکان دارد که دو ماه قمری پشت سر هم 30 روزه باشند ؟
بله تا 4 ماه هم پشت سر هم می تواند 30 روزه باشد.

منبع

https://eitaa.com/shobhe_shenasi/10118

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنانی از علامه حسن زاده آملی

که ان شاء الله از نور آن بهره گیریم و مانند کفار از این نور به سمت تاریکی و ظلمت نرویم و به دنبال این نباشیم که کفار ما را تایید کنند.



دریافت

از جانب حق امید آن دارم که در گروه کسانی باشم که از جانب خدا تایید شد و این نعمت را نگهداری کرد و دیگران را هم تایید کرد. ( از خدا گرفت ، خودش در عالم کسی شد و دست دیگران را هم گرفت.)
و پایبند به دستورات شرع محمدی باشد و مقید باشد و دیگران را هم به آداب شرع محمدی پایند کند.
از کسانی نباشد که ابا کردند و دستورات خدا را نپذیرفتند و توفیق پیدا کند که از کسانی باشد که بپذیرد.
شریعت سخنان حضرت محمد ، طریقت افعال و کارهای حضرت محمد و حقیقت احوال حضرت محمد است (که نتیجه شریعت و طریقت این است که او را بیابد.)
اگر حضرت موسی هم در زمان حضرت محمد زنده بود می بایست از حضرت محمد پیروی کند و زیر پرچم او باشد.
اکثر انسان ها آرزو دارند که به کمالات عالیه و علم و معرفت دست یابند ولی حاضر نیستند که تن به کار دهند و زحمت بکشند و با این آرزو پیر می شوند.


به قول حافظ
حسن ز بصره، بلال از حبش، صهیب از روم، ز خاک مکه ابوجهل، این چه بوالعجبی ست


مثل آن شخص نباشید که پدرش بزرگان بسیاری را تربیت کرد و خودش که در خانه پدرش بزرگ شد آخر نفهمید که پدرش چه کسی است !


پیامبر را می شناسید ؟
تو اصل وجود آمدی از نخست    
دگر هر چه موجود شد فرع توست


اگر باغبان (خدا) امید ثمر نمیداشت ، شجر نمی کاشت.
درخت یک ظاهر دارد که می بینیم و یک باطن دارد ، باطنش چیست ؟ باطن درخت آن هسته ای است که درخت از آن روییده و رشد کرده و درخت شده.
حضرت محمد هم مثل همان دانه است که کل عالم از او ایجاد شد.


حضرت محمد اسم اعظم الهی است.
حضرت محمد خاتم است . خاتم به معنی مهر زدن و تایید کردن .
فرض کنید در یک مملکت انسانها قراردادی می نویسند و آن را امضاء می کنند ، ولی این مملکت یک بزرگی دارد که تا او آن قرارداد را مهر نزند این قرارداد ارزشی ندارد ، به مهر آن بزرگ خاتم می گویند. که مهر او کار را تمام می کند.

----------------------

پ . ن : برخی در ایران بزرگ می شوند و بزرگانی مثل علامه حسن زاده آملی را هم می شناسند ولی از نور ایشان استفاده نمی کنند.

به نا خدا

خطرات موسیقی طبق نظر آیت الله جوادی آملی : ایجاد اشک کاذب و اینکه به اشتباه خیال کنیم عقل عملی ما به درستی تربیت شده

انسان بینش و گرایش دارد.
بینش انسان : انسانها خوبی ها و بدی را می فهمند.
گرایش انسان : انسان ها به خوبی ها گرایش دارند و به بدی ها گرایش ندارند.

برای تنظیم دستگاه بینش و دانش (عقل نظری)، باید راه ‌های برهانی، نظیر فلسفه، حکمت، کلام و عرفان را بپیماییم.
 و برای تنظیم گرایش (عقل عملی)، باید کارهای عملی را پی ‏بگیریم.
عقل عملی مثل مدیر است.
اگر این مدیر به درستی تربیت شود، در برابر فتواهای عقل نظری خضوع می‏ کند؛
 یعنی برای انجام هر کار از عقل نظری فتوا می‏ گیرد؛
 ولی اگر این مدیر به درستی تربیت نشود، خودسری کرده، از مرکز فرهنگی خود که عقل نظری و دانش است، استفتا نمی‏ کند و به عکس از زیرمجموعه خود که شهوت و غضب است، نظر می‏ خواهد و بر اساس میل آن ‌ها عمل می ‏کند.

بدین ترتیب، عقل عملی دیگر مدیر نیست، بلکه شیطان است.
 برای آن‌ که این مدیر هدایت شود، راه‌ های فراوانی وجود دارد.
یکی از راه ‌های هدایت، چنان که در دعای شریف کمیل آمده است: «وسلاحه البکاء»، اشک، آه و گریه است که اسلحه درونی مؤمن است.
ما باید بکوشیم از نواختن به خواندن اشعار منتقل شویم، چون نواختن، نرمش و اشک کاذب به ‌وجود می ‏آورد.

بنابراین، اگر باطن مؤمن به سلاح اشک و ناله مسلح باشد، در مقابل خواسته ‏های غضب و شهوت می ‏ایستد و از آن‌ ها پیروی نمی ‏کند، در غیر این ‌صورت، طبق میل خشم و شهوت تصمیم می ‏گیرد.
 برخی می‏ گویند: من هر کار بخواهم انجام می ‏دهم و به کسی کاری ندارم؛
 یعنی این انسان از مرکز فرهنگی روح پیروی نمی‏ کند و در پی ارضای خواسته ‏های شهوت و غضب است.
 اگر عقل عملی کسی با دعا، مناجات و گریه سر و کار داشته باشد، نرمش صادق می ‏یابد و از عقل نظر پیروی می‏ کند و بر خلاف رضای خدا کاری انجام نمی ‏دهد.
 خواندن و گفتن شعرها یا نثرهای دلپذیر، در نرمی عقل عملی بسیار مؤثر است.
همان ‏طور که خندۀ صادق و کاذب وجود دارد، گریۀ صادق و کاذب هم وجود دارد: گاه انسان با یک طنز ادبی ظریف می ‏خندد که خنده ‏ای صادق است.
 گاهی هم با قلقلک می ‏خندد که کاذب و بی ‏ارزش است.
 گریه هم این ‏گونه است: گاه انسان برای مظلومیت امام حسین (ع) گریه می ‏کند.
گاهی هم با مارش عزا، بی ‏آن‌ که متوفی را بشناسد، اشک می‏ ریزد که اشکی کاذب است.
موسیقی ممکن است چنین خطری داشته باشد؛ یعنی اشکی کاذب به همراه بیاورد و ما خیال کنیم که در عقل عملی ما نرمش ایجاد کرده است.
 این مشکل موسیقی ‏های به اصطلاح عرفانی است.
سایر موسیقی ‏ها هم مسلّماً مخرّب و مخدّرند و موجب نافرمانی عقل عملی از عقل نظری می ‏شوند و انسان را در دام گناه می ‏افکنند.
...
انسان هرچه بالاتر می ‏رود، حرف ‌هایش عاشقانه ‏تر و شورانگیزتر می ‏شود.
آنگاه همان‌ طور که در قدم نخست نواختن را رها کرد، در گام بعدی خواندن را هم کنار می‏ نهد. البته خواندن، اگر غنا نباشد، از بهترین نعمت ‌ها است.
اگر می ‏خواهید در بهشت از صوت خوش داود (علیه السلام) (قاری بهشت) بهره ‏مند شوید، باید از گوش خود مواظبت کنید تا هر چیزی را نشنود.
 در این صورت، در گام سوم به جایی می ‏رسید که وقتی اشعار یا مطالب اخلاقی عرفانی را مطالعه می کنید، اشک از دیدگانتان جاری می ‏شود.

منبع

به نام خدا

امام صادق (علیه السلام)
لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَقَامُوا اَلصَّلاَةَ وَ آتَوُا اَلزَّکَاةَ وَ حَجُّوا اَلْبَیْتَ وَ صَامُوا شَهْرَ رَمَضَانَ ثُمَّ قَالُوا لِشَیْ ءٍ صَنَعَهُ اَللَّهُ أَوْ صَنَعَهُ رَسُولُ اَللَّهِ ص أَلاَّ صَنَعَ خِلاَفَ اَلَّذِی صَنَعَ أَوْ وَجَدُوا ذَلِکَ فِی قُلُوبِهِمْ لَکَانُوا بِذَلِکَ مُشْرِکِینَ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَةَ فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع عَلَیْکُمْ بِالتَّسْلِیمِ.
امام صادق علیه السلام فرمود:


««اگر مردمی خدای یگانه بی شریک را عبادت کنند و نماز گزارند و زکات دهند و حج خانه خدا بجا آرند و ماه رمضان را روزه دارند، و پس از همه اینها نسبت بچیزی که خدا یا رسولش کرده بگویند:
چرا بر خلاف این نکرد؟
 یا این معنی را در دل خود احساس کنند(بی آنکه بزبان آورند)به همین سبب مشرک باشند،


سپس این آیه را تلاوت فرمود: «به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن حقیقی نخواهند بود، مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع واختلاف دارند به داوری بپذیرند؛ سپس از حکمی که کرده ای دروجودشان هیچ دل تنگی و ناخشنودی احساس نکنند، وبه طور کامل تسلیم شوند. - آیه 65 سوره نساء-»
سپس امام صادق علیه السلام فرمود: بر شما باد بتسلیم.»»

 

یک حدیث :

إِنَّ فِی اَلْجَسَدِ لَمُضْغَةً إِذَا صَلُحَتْ صَلُحَ لَهَا سَائِرُ اَلْجَسَدِ.

««و در حدیث است که در بدن آدمى قطعه گوشتى است که اگر او اصلاح شود تمام اعضاء و جوارح اصلاح میگردد(دل)»»


از امام صادق :
دَخَلَ عَلَیْهِ قَوْمٌ مِنْ هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ یَتَکَلَّمُونَ فِی اَلرُّبُوبِیَّةِ فَقَالَ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ عَظِّمُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَقُولُوا مَا لاَ نَقُولُ فَإِنَّکُمْ إِنْ قُلْتُمْ وَ قُلْنَا مِتُّمْ وَ مِتْنَا ثُمَّ بَعَثَکُمُ اَللَّهُ وَ بَعَثَنَا فَکُنْتُمْ حَیْثُ شَاءَ اَللَّهُ وَ کُنَّا.
««گروهى از آنها که در باب ربوبیت و پروردگارى سخن میگویند بر آن حضرت داخل شدند حضرت فرمود که از خدا بترسید و از عذابش بپرهیزید و خدا را تعظیم کنید و بزرگ شمارید و آنچه را که ما نمیگوئیم مگوئید زیرا که شما اگر بگوئید و ما بگوئیم شما می میرید و ما می میریم بعد از آن خدا شما را بر انگیزد و ما را بر انگیزد پس شما در جائى باشید که خدا خواهد و ما نیز در جایى باشیم که خدا خواهد.»»


ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است

بسم رب النور

 سخنان آیت الله بهاء الدینی



دریافت

الحمدالله رب العالمین والعاقبة للمتقین و الصلاة و السلام علی سیدنا ونبینا محمد آله اجمعین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ [بقره:٣٧]
پس آدم کلماتی را] مانند کلمه استغفار و توسّل به اهل بیت (علیهم السلام) که مایه توبه و بازگشت بود] از سوی پروردگارش دریافت کرد و [پروردگار [توبه اش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است.


وقتی که به وسیله وسوسه شیطان آدم از بهشت بیرون رفت ...

          خدای تعالی یک کلماتی را به او القا کرد ...
کلمات و اسماء اهل بیت عصمت و طهارت ، گاهی به لقاء خدا تعالی ، به نفوس بشر واصل میشود ، خدا القا می کند...
         معنی "کلم" در لغت میشود "جرح" ...
 تمام این انوار "جارح" حجابهای ظلمت است ، حجابهای بی عدالتی ها و حجابهای ظلم.(تاریکی ها را ازبین می برد.)


       انواری که در جهان بشریت هست ، از برکات اهل بیت عصمت است ، همانگونه که خورشید شکافنده تاریکی شب است ،

انوار الهیه هم شکافنده تاریکی های حکومتهای طاغوتی ، تاریکی های جهل ،

به وسیله این انوار حجابهای جهل و قلب برطرف میشود. محو میشود.


        حجابهای قلب به برنامه های اسلام ، با علوم اسلامی ، با معارف اسلامی ، به اخلاق اسلام ، به فقه اسلام ، به آداب معاشرات اسلامی برطرف می شود.
            علت اینکه حکومتهای شرق و غرب از اسلام می ترسند ،   این است که آنها مثل سباع و درندگان هستند.
            سباع و درندگان ، شب ها و در تاریکی مشغول کارند ، روز که کار نمی کنند. از روز می ترسند ، زیرا شناخته شده هستند ، روزها باید در سوراخ های خود پنهان شوند .
            روشنی اسلام توطئه های آنها را افشا می کند ، جنایات آنها را افشا می کند ،

خیال نکنید که اینها اهل انصافند ، اهل انصاف نیستند ،

یهودی ها (اسرائیلی ها ) به شیعیان لبنان می گویند خرابکارا !
تو (اسرائیل) آمدی خانه مردم را گرفتی ، تو خرابکار نیستی ، شیعیان لبنان که از خانه هایشان دربه درشان کردید ، خرابکارن !
این اسلامه که باید به همه بفهماند که یهودیا (اسرائیلی ها ) خرابکارند ،

و الا اینها به قدری وقیح اند که همه جور جنایتی را می کنند ، و می گویند ما قیم بشریم !
خلاصه ، نورانیت اسلام هست که بشر را هوشیار می کند ، بشر را بیدار می کند ، و متوجه میشه که حرفهای شرق و غرب همه دروغه.
             اینهایی که میگویند ما حامی حیواناتیم ، حامی بشریم ، دوستار بشریم ، دوستیشان مثل دوستی گرگ به بره است ، اون علاقه ای که گرگ ها به گوسفندان دارند ، اینها هم همین علاقه را به بشر دارند ،

می خواهند هم فرهنگشان را از بین ببرند ، هم صنعتشان را از بین ببرند ، هم اقتصادشان را از بین ببرند ، هم انسانیتشان را از بین ببرند ، همه چیز را می خواهند ببرند و میگویند ما قیم هستیم !!!!!!!!!!!!!!
و چقدر وقیح اند و چقدر بی وجدان اند .


اسامی اهل بیت هست که حجابهای ظلمت را نابود می کند.
         اگر حیات در جهان هست ، اگر نوری در عالم جهان هست ، این نور به برکت اهل بیت عصمت و طهارت هست ، این نور شکافنده تاریکی های جهل و ظلمت و طاغوت طاغوتیان است.
           کلمه در لغت یعنی جارح
این کلمات جارح تاریکی ها است.
           همانگونه که خورشید شکافنده تاریکی است ، محو کننده تاریکی شب ،
این انوار طیبه محو کننده حکومت طواغیت است.
اگر اسلام نبود اینها دست از این سخنانشان بر نمی داشتند. با وجود اسلام نمی توانند این حرفها را بزنند.
و چقدر بی وجدانی می خواهد که همه جور جرم و جنایتی بکند ، و خودش را پاکدامن و قیم به حساب بیاورد.
خلاصه خدا این کلمات را به آدم القا کرد و آدم این کلمات را تلقی کرد (دریافت کرد) و نجات آدم به وسیله این اسماء هست.
اما چگونه ؟
کمال عبودیتی که اسلام دارد ، کمال عبودیتی که اهل بیت عصمت و طهارت دارد ، اون کمال عبودیت سازنده آدم هم هست ، آدم ساخته شد به ملاقات اهل بیت عصمت و طهارت .
ولو اینکه در زمان آدم اهل بیت نبودند ، لقاء آدم نسبت به اهل بیت ، نحوه لقایی است که به خدای تعالی است ، نحوه لقاء الله است. انسان همانطور که به لقاء الله واصل میشه ، به لقاء اهل بیت هم
و اون سازندگی که در مقام کمال عبودیت و کمال انسانیت ، اون سازندگی را باید همه از این بیت (بیت اهل بیت نبوت و رسالت) استفاده کنند .
به همین وسیله آدم ساخته شد ، به مرتبه اول و مرتبه عالیه و آن بهشت آنچنانی رجوع کرد ، بهشتی شد.
خدا همه را موفق کند ، که با برنامه های اسلام آشنا شوند ، از برنامه های اسلام استفاده کنند ، و همه مورد برکات خدای تعالی و برکات امام زمان و الطاف امام زمان قرار گیرند.
برنامه سازنده ای به غیر از برنامه اسلام نداریم.
برنامه کامل برنامه اسلام است ، از توحیدش الی آخر
خدا همه را موفق بدارد ، صلواتی هم بفرستید.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بسم رب النور

سخنان آیت الله شجاعی زنجانی درباره مقام حضرت زهرا سلام الله علیها



دریافت

چرا به دختر رسول اکرم فاطمه و زهرا می گویند ؟

فاطمه یعنی هم خودش و هم محبین و شیعه هایش از بدی ها و از آتش و جهنم دور شده اند.
زهرا یعنی نور روشن و تابنده ای که می درخشد و همه جا را روشن می کند.
حقیقت نوری فاطمه زهرا روشنگر همه عوالم است ، چه آسمان باشد چه زمین.
به لحاظ اینکه حقیقت حضرت زهرا یک حقیقت نوری بالاست ،

نور منشعب از حقیقت الرسول و حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم است ، طبعا به این لحاظ زهرا است ،

مخصوصا در عوالم ملکوت ،

این نور بسیار روشنگری خاصی دارد ،

در روایتی از امام صادق سلام الله علیه آمده که خدای متعال حضرت زهرا سلام الله علیها را از نور عظمت خود خلق کرد ،

وقتی خلق کرد همه آسمان و زمین با اشراق آن نور روشن شدند ،

حتی ملائکه سوال کردند که این چه نوریست ؟

گفته شد نوری که از عظمت حق و وحی آمده ،

این سخن آمده از ناحیه خدا به ملائکه که این نوری است از عظمت من که من در آسمانها جا داده ام و آنرا به زودی از سوی یکی از انبیائم که رسول اکرم صلی الله و آله وسلم باشد در دنیا به ظهور خواهم رسانید.

این صلوات منسوب به محی الدین عربی : صل علی جوهرة القدسیه فی تعین الانسیه صورة النفس الکلیه
حقیقت حضرت زهرا بسیار بالاست ،

یک جوهر قدسی و یک نور بسیار بالا و الهی و ملکوتی است که در این عالم ماده به شکل یک انسان یا در تعین انسان ظهور پیدا کرده است و همان نفس کلیه است . مانند حقیقت حضرت رسول صلی الله و آله وسلم و حقیقت حضرت امیر سلام الله علیه و یا حضرات دیگر ائمه سلام الله علیهم اجمعین.


در روایات آمده که چرا حضرت زهرا به این نام نامیده شده ؟

در روایات آمده آنوقت که حضرت زهرا در محراب خودش به عبادت مشغول می شد ( که زیاد عبادت می کرد ) نور او آسمانها را روشن می کرد یعنی می تابید به عوالم بالا و ملکوت ، مقصود از آسمانها ملکوت است ( البته نه در نظر افراد محجوب ، برای آنها که حقایق برای آنها مکشوف است )

صوت کامل

(دریافت)

دریافت همه صوت ها

بسم رب النور

سخنان آیت الله شجاعی زنجانی درباره مقام حضرت زهرا سلام الله علیها


دریافت

چرا به دختر رسول اکرم فاطمه و زهرا می گویند ؟
6.46
فاطمه یعنی هم خودش و هم محبین و شیعه هایش از بدی ها و از آتش و جهنم دور شده اند.
زهرا یعنی نور روشن و تابنده ای که می درخشد و همه جا را روشن می کند.
حقیقت نوری فاطمه زهرا روشنگر همه عوالم است ، چه آسمان باشد چه زمین.
به لحاظ اینکه حقیقت حضرت زهرا یک حقیقت نوری بالاست ،

نور منشعب از حقیقت الرسول و حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم است ، طبعا به این لحاظ زهرا است ،

مخصوصا در عوالم ملکوت ،

این نور بسیار روشنگری خاصی دارد ،

در روایتی از امام صادق سلام الله علیه آمده که خدای متعال حضرت زهرا سلام الله علیها را از نور عظمت خود خلق کرد ،

وقتی خلق کرد همه آسمان و زمین با اشراق آن نور روشن شدند ،

حتی ملائکه سوال کردند که این چه نوریست ؟

گفته شد نوری که از عظمت حق و وحی آمده ،

این سخن آمده از ناحیه خدا به ملائکه که این نوری است از عظمت من که من در آسمانها جا داده ام و آنرا به زودی از سوی یکی از انبیائم که رسول اکرم صلی الله و آله وسلم باشد در دنیا به ظهور خواهم رسانید.


این صلوات منسوب به محی الدین عربی : صل علی جوهرة القدسیه فی تعین الانسیه صورة النفس الکلیه
حقیقت حضرت زهرا بسیار بالاست ،

یک جوهر قدسی و یک نور بسیار بالا و الهی و ملکوتی است که در این عالم ماده به شکل یک انسان یا در تعین انسان ظهور پیدا کرده است و همان نفس کلیه است . مانند حقیقت حضرت رسول صلی الله و آله وسلم و حقیقت حضرت امیر سلام الله علیه و یا حضرات دیگر ائمه سلام الله علیهم اجمعین.


در روایات آمده که چرا حضرت زهرا به این نام نامیده شده ؟

در روایات آمده آنوقت که حضرت زهرا در محراب خودش به عبادت مشغول می شد ( که زیاد عبادت می کرد ) نور او آسمانها را روشن می کرد یعنی می تابید به عوالم بالا و ملکوت ، مقصود از آسمانها ملکوت است ( البته نه در نظر افراد محجوب ، برای آنها که حقایق برای آنها مکشوف است )


محدثه یعنی با ملائکه تکلم می کرده و گفتگو داشته و و با جبرئیل تکلم می کرده و حضرت امیر هم آنها را کتابت می کرده و این به آن معنا نیست که مقام حضرت زهرا از امام علی بالاتر باشد.
زیاد به عبادت خدا می ایستاد که حتی گاهی پاهای مبارکش ورم می کرد.
خوف و خشیت او بالا بود و زیاد از خدا می ترسید.
گاهی خوف به قدری بر حضرت زهرا غلبه می کرد که سوالاتی خاص از رسول الله می پرسید.
روایتی از حضرت امیر سلام الله علیه :
فاطمه به پدرش رسول اکرم گفت که : پدر من تو را در روز موقف اعظم در کجا ببینم ؟ (روزی که همه در پیشگاه خدا قرار می گیرند و آن قیامت باشد و در روز ترس ها  )
پیامبر فرمود مرا در در بهشت می بینی که در دستم لوای حمد است. آنجا می توانی مرا ببینی که من شفاعت می کنم به کسانی که لایق شفاعتند (مسلمان ها و مومنین را )


فاطمه گفت اگر در آنجا ندیدم چطور ؟ پیامبر گفت در کنار حوض می توانی ببینی ( حوض یک عالم بالای حیات است که ساقی آن حضرت امیر سلام الله علیه است و حوض مخصوص رسول الله است و سیراب میشوند صاحبان و اهلش از آن حوض کوثر )
گفت که مرا در حوض می توانی ببینی که من سیراب می کنم امتم را.


فاطمه گفت ای پدر اگر آنجا هم ندیدم چطور ؟ پیامبر گفت : در صراط می توانی ببینی و من در صراط ایستاده ام و می گویم و دعا می کنم و شفاعت می کنم امتم را که خدایا مسلمانها را سالم از اینجا بگذران.


 فاطمه گفت اگر آنجا هم ندیدم چطور ؟ پیامبر گفت که مرا در نزد میزان ببین که در آنجا باز شفاعت می کنم امتم را


فاطمه گفت اگر ملاقات نکردم چطور ؟ پیامبر گفت که مرا در لبه جهنم هم می توانی ببینی که شرر و آتش جهنم را نمی گذارم به امتم و آنها که باید شفاعت کنم نمی گذارم به آنها برسد و نمی گذارم به جهنم وارد شوند.


در اینجا فاطمه خوشحال شد و شاد شد و مسرور شد ( زیرا رسول خدا در لبه جهنم هم هست و می توان از شفاعت او در لبه جهنم هم استفاده کرد )


(البته حضرت زهرا خودش از شفیعان روز جزاست ولی خوف و خشیت بسیار بالایی داشت.)

حضرت زهرا ارادت بسیار زیادی به رسول الله داشت
حضرت امیر می فرماید : رسول الله وارد منزل فاطمه شد که در گردن حضرت زهرا گردنبندی دید که رسول الله رویش را برگرداند و حضرت زهرا فورا متوجه شد و آنرا قطع کرد و به کنار انداخت که رسول الله رو به فاطمه کرد و گفت تو از من هستی ای فاطمه و در همین حال فقیری آمد که حضرت زهرا آن گردنبند را به آن فقیر داد که در اینجا رسول الله فرمود که غضب خدا و غضب من شدت میابد بر کسی که خون مرا بریزد  و مرا و عترت مرا اذیت کند (اشاره به اذیتی که در آینده متوجه حضرت زهرا میشود)

رسول الله هم ارادت زیادی به حضرت زهرا داشت. این روایت را هم سنی ها نقل کردند و هم شیعه ها که رسول الله فرموده اند : فاطمة بضعة منی

فاطمه جزئی از من است.

و می فرمود هر کس او را مسرور کند مرا مسرور کرده و هر کس او را بد حال کند مرا بدحال کرده.

فاطمه عزیز ترین مردم نزد من است ( البته نه به این لحاظ که دخترش بود بلکه به لحاظ منزلت و مقام عبودی فاطمه بود.)
 دریافت همه صوت ها

یا صبور

سخنان آیت الله شجاعی زنجانی (ره) در مورد اینکه «حقیقت حضرت زهراء سلام الله علیها ، حتی در نزد محبین آن حضرت مجهول است»

منبع

www.shojaee.org

@shojaee_org

صوتی



دریافت

تصویری


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

به نام خدا

خلاصه کلام :

آمریکا می داند که انسان های فاسد هیچ قدرتی ندارند. پس آمریکا اول مردان و زنان را برهنه و شهوتران می کند ، سپس به غارت منابع آنها می پردازد. تا از سوی آنها تهدید نشود.

در ادامه سخنان امام خامنه ای در این مورد را بخوانید :

منبع

این فرهنگ برهنگى و اختلاط و امتزاج بی‌قیدوشرط زن و مرد با هم ‌-که یکى از پایه‌هاى اصلى فرهنگ غربى است- از روز اوّل، بنیان‌گذارى شد براى اینکه انسانها را به فساد بکشانند.

آنها میخواهند زن را و مرد را ‌-هر کدام را به شکلى و به نوعى- فاسد کنند و از دایره‌ی فضایل انسانى خارج کنند.

آنها که دلشان براى انسانیّت نسوخته. سرمایه‌دارانى که بزرگ‌ترین کارخانه‌ها و بزرگ‌ترین معادن و منابع عالم و عظیم‌ترین ثروتها دست آنها است، بزرگ‌ترین ایستگاه‌هاى تلویزیونى و رادیویى هم مال آنها است.

تشکیلات صهیونیستى و صهیونیست‌هاى عالم، از ۱٠٠ سال، ۱۵٠ سال پیش برنامه‌ریزى کرده‌اند براى فاسد کردن نسل بشر؛ شروع کرده‌اند به اشاعه‌ی فساد و فحشا در میان انسانها؛ زنها را از عفّت بشرى خارج کردند؛ [حتّى] زنهاى اروپا و آمریکا هم به این شدّت ‌-که در این پنجاه سال، شصت سال اخیر مبتلا شده‌اند- دچار فحشا و فساد و دورى از فضایل انسانى نبوده‌اند، زنهاى کشورهاى اسلامى و دیگر کشورهاى دوردست که جاى خود دارند.

مردها را [هم] به فساد کشاندند؛ به راحت‌طلبى و تنبلى کشاندند؛ به عشرت‌جویى و مصرف‌گرایى کشاندند؛ به قبول وضع زندگى حیوانى کشاندند؛

براى اینکه از طرف مردها و زنهایى که در کشورهاى مختلف عالم زیر فشار استبداد و استعمار این قدرتها قرار میگیرند تهدید نشوند، نسلها را فاسد کردند.

 امروز اگر شما بروید در همین کشورهایى که در دنیا به‌عنوان کشورهاى استعمارزده شناخته میشوند ‌-مثل کشورهاى آفریقایى و آمریکاى لاتین- خواهید دید وضع فساد اخلاقى مردم آنها در نهایت درجه است؛

اینها خودشان این‌جور فاسد نشدند، [بلکه] برنامه‌ریزى استعمار و استکبار اینها را به فساد کشانده؛

براى اینکه از شرّ آنها، از تعرّض آنها، از مقابله به مثل آنها، از بیدارى آنها جلوگیرى کنند و این امپراتورىِ قدرت شیطانى و اهریمنى را ‌-که در دست دستگاه‌هاى استعمار و استکبار جهانى است- حفظ کنند.

 با ملّت ما هم در طول ده‌ها سال ‌-از اوایل سلطنت خاندان منفور پهلوى- این روند را شدّت بخشیدند؛

البتّه از قبل از آن شروع کرده بودند؛ امّا در دوران این خانواده که دست‌نشانده و مزدور خود آنها بودند، هرچه توانستند در اشاعه‌ی فرهنگ غربى در جامعه‌ی ما تلاش کردند و متأسّفانه موفّق هم شدند.

امروز اگر شما می‌بینید خانواده‌هاى بسیارى و زنان و مردانى در داخل کشور ما هنوز در تهِ دلشان دوست میدارند همان‌جور لباس بپوشند، همان‌جور راه بروند، همان‌جور برخورد کنند، همان‌جور زندگى کنند که معلّمین غربى خائن و رذل آنها به آنها آموخته بودند، تحت تأثیر نفوذ و رشد فرهنگ غربى در طول ده‌ها سال گذشته در این کشور است؛

با اینکه انقلاب آمد و یک تحوّل عظیمى در فرهنگ و در ذهنیّت مردم به وجود آورد. بسیارى از افرادى که هنوز دلشان در هواى کیفیّت زندگى کردن غربى است، مفاسد آن زندگى را نمیدانند.

زندگى غربى یک زندگى لجن‌آلودى است؛ یک زندگى فاسدى است؛ زندگی‌اى است که در آن هیچ یک از بنیانهاى اصیل بشرى سالم نمیماند؛ خانواده هم در آن سالم نمیماند؛ شخصیّت انسانى هم در آن باقى نمیماند؛

نه شخصیّت زن و نه شخصیّت مرد.امروز نگاه کنید ببینید در آمریکا ‌-و قبل از آن در انگلیس- هم‌جنس‌بازى را قانونى کردند؛ رسماً، قانوناً، خجالت هم نکشیدند!

کارى را انجام دادند که ما از نقل آن و حکایت آن خجالت میکشیم. خدا میداند من حیا میکنم آن کارى را که آنها نشستند صریحاً و علناً انجام دادند و اعلان کردند بیان کنم. ولى مردم ما بدانند، آیا وقتى در یک کشورى ازدواج هم‌جنس‌ها با هم ‌-ازدواج دو مرد یا ازدواج دو زن با هم- قانونى میشود، بنیان خانواده در این جامعه باقى خواهد ماند؟ ببینید امروز مردم آمریکا و مردم اروپا -نه قدرتمندهایشان، نه تبلیغاتچی‌هایشان، [بلکه] همین توده‌ی مردم معمولی‌شان- از چه رنج میبرند:

از سست بودن بنیان خانواده. زنها و مردها در یک حد از متلاشى شدن خانواده‌ها رنج میبرند و ناراحتند؛ و این روزبه‌روز دارد شدّت پیدا میکند؛

و این هم آخرین ضربه است، [چون] خانواده محلّ آسایش انسان است.

و هیچ انسانى بدون داشتن یک خانواده‌ی آسوده و آرام و راحت، مزه‌ی زندگى و طعم واقعى حیات انسانى را نخواهد چشید.

و اینها دارند این بنیان اصیل را متلاشى میکنند و منهدم میکنند و از بین میبرند.

فرهنگ غربى این است.

به دنبال این آزادی‌ها و بی‌بندوباری‌ها و همین چیزها است.

به دنبال فرهنگ برهنگى و نبودن مرز میان زن و مرد در جامعه، همین حرفها است.

به نام خدا

سخنان آیت الله شجاعی زنجانی در مورد غفران و آمرزش الهی

صوتی



دریافت

تصویری



دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 14 ثانیه

ما نیاز به غفران و آمرزش خداوند داریم.

اگر غفران خدا نباشد ، ما به جایی نمی رسیم و رشد نخواهیم کرد و نمی توانیم قدم از قدم بر داریم.

برای اینکه غفران الهی شامل ما هم بشود ، باید اهل گذشت و بخشیدن اشتباه دیگران باشیم و به دنبال انتقام جویی از دیگران نباشیم.

هر وقت ما دیگران را بخشیدیم ، غفران الهی هم به سراغ ما می آید.

ذکر یا غفور به تنهایی بدردمان نمی خورد.

هر وقت خودمان غفور شدیم و دیگران را بخشیدیم ، خداوند غفور به سراغ ما می آید.

بسمه تعالی

به قول ثنایی

این جهان بر مثال مرداریست

کرکسان گرد او هزار هزار

آن مر این را همی زند مخلب

این مر آن را همی زند منقار

آخرالامر بگذرند همه

وز همه باز ماند این مردار

سخنان علامه حسن زاده آملی


دریافت

اختلاف اهل دنیا با هم

قَالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ فِی النَّارِ ۖ کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا ۖ حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَکُوا فِیهَا جَمِیعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ ۖ قَالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰکِن لَّا تَعْلَمُونَ [اعراف:٣٨]
(خداوند به آنها) می‌گوید: «در صفّ گروه‌های مشابه خود از جنّ و انس در آتش وارد شوید!» هر زمان که گروهی وارد می‌شوند، گروه دیگر را لعن می‌کنند؛ تا همگی با ذلّت در آن قرار گیرند. (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود می‌گویند: «خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند؛ پس کیفر آنها را از آتش دو برابر کن! (کیفری برای گمراهیشان، و کیفری بخاطر گمراه ساختن ما.)» می‌فرماید: «برای هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است؛ ولی نمی‌دانید! (چرا که پیروان اگر گرد پیشوایان گمراه را نگرفته بودند، قدرتی بر اغوای مردم نداشتند.)»

اتحاد اهل آخرت (مثل حضرت موسی و عیسی و محمد سلام الله علیها )

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ [بقره:٢٨٥]
پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن می‌باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آورده‌اند؛ (و می‌گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست.»

 

اهل آخرت در مورد حیوانات چنان ترحمی دارند که این درندگان ( دنیا پرستانی مثل آمریکا ) در مورد انسان ندارند ، و اگر مدعیان حقوق بشر فقط همین اندازه ترحم نسبت به انسان ها داشتند ، دنیا بهشت می شد. و مردم به عدل و خوشی و رفاهت زندگی خواهند کرد.

 خلق را چون آب دان صاف و زلال  

اندر آن تابان صفات ذوالجلال

یا لطیف

طبق حدیث زیر از امام زمان (عج) در زمان غیبت ، تمام انسان ها از جمله نخبگان باید به راویان حدیث (و البته شایسته) مراجعه کنند.

«اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا، فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ»


امّا در رویدادهای زمانه، به راویان حدیث ما رجوع کنید. آنان، حجت من بر شمایند و من، حجّت خدا بر آنانم».

اگر به دستورات امام زمان عمل نکنید ، شیاطین ( آمریکا و غیره ) سرپرست شما می شوند.

 إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ [اعراف:٢٧]
(امّا بدانید) ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند!

بسمه تعالی

امام خامنه ای فرمودند :

منبع
" نکته‌ی اوّل این است که عزیزان من! نخبگی یک نعمت الهی است، یک موهبت خدایی است و نعمت الهی را باید شکر کرد؛ اوّل‌چیزی که در ذهن شما قرار میگیرد این باشد که این نعمت را شکرگزاری کنید. «وَ اشکُروا نِعمَتَ اللهِ اِن کُنتُم اِیّاهُ تَعبُدون»در سوره‌ی نحل است؛ چند جای دیگر قرآن هم این «وَ اشکُروا نِعمَتَ الله» هست؛ این وظیفه‌ی همیشگی است. کیفیّت شکر را بعداً در یکی از شماره‌های بعدی که عرض میکنم، عرض خواهم کرد. این نکته‌ی اوّل که به فکر شکر نعمت نخبگی باشید و این موهبت الهی را شکرگزاری کنید."

" البتّه بخش دیگری از شکر هم این است که توجّه داشته باشد که این نعمت نخبگی را خدای متعال به او داده و هر نتیجه‌ای که بر نخبگی مترتّب میشود، [باید] در جهت اراده‌ی الهی و در جهت رضای الهی قرار بگیرد که البتّه این خیلی مهم است و جهت‌دهی میکند به حرکت نخبه. "

به نام خدا

امام خامنه ای فرمودند :

منبع

" لکن آن چیزی که اشکال دارد مهاجرفرستی است.

به بنده گزارش داده‌اند -البتّه مال امروز هم نیست، مدّتها است یک چنین چیزی وجود دارد- که در بعضی از دانشگاه‌ها عناصری هستند که جوان نخبه را به ترک کشور تشویق میکنند؛

من صریح میگویم که این خیانت است؛

این دشمنی با کشور است؛

دوستی با آن جوان هم نیست.

امروز در کشور ما جوانهای نخبه میتوانند رشد کنند و در برهه‌هایی هم میتوانند بروند از یک کشور دیگر استفاده کنند

و برگردند

امّا اینکه ما یک جوانی را نسبت به آینده‌ی کشور ناامید کنیم،

دلسرد کنیم،

آینده را تلخ و سیاه به او نشان بدهیم که او برود و مهاجرت کند،

این را من واقعاً یک خیانتی میدانم که بایستی دنبال کنیم. "

به نام خدا

آیه زیر از قرآن است .

سخن خود خداوند است .

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ [آل عمران:١٣٩]
و اگر مؤمنید، سستى مکنید و غمگین مشوید، که شما برترید.

طبق این آیه انسان مومن ، از تمام کفار برتر است .

دانشمندان کافر هم جزیی از کفار هستند.

پس انسان مومن ، از تمام دانشمندان کافر هم برتر است.

قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ [٣:١٣٧]
پیش از شما، سنّت‌هایی وجود داشت؛ (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهایی داشتند؛ که شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روی زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب‌کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟!
﴿١٣٧﴾  
 

هَٰذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ [٣:١٣٨]
این، بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران!
﴿١٣٨﴾  
 

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ [٣:١٣٩]
و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!

به نام خدا

سوال :

چگونه به خدا کمک کنیم و او را یاری کنیم ؟

سخنان آیت الله میر باقری


تصویری


دریافت
مدت زمان: 7 دقیقه 19 ثانیه

 

فایل صوتی


دریافت

صوت کامل


دریافت

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا مرگ بر آمریکا می گویید ، ولی در دانشگاه های آمریکایی تحصیل می کنید ؟

جهت رسیدن به جواب سخنان امام خامنه ای در تاریخ ۱۳۸۳/۰۴/۱۷ را بخوانید : ( منبع )

" چرا ما معتقد باشیم که نمیتوانیم؟ بله، نگذاشتند ما پیشرفت کنیم.

واقعیت این است که ما دویست سال از علم دنیا عقب مانده‌ایم؛

اما معنای رسیدن به مرزهای دانش این نیست که راهی را که اروپاییها در طول دویست سال رفته‌اند، ما هم همان راه را در طول دویست سال برویم؛

بعد به آن‌جایی که امروز رسیده‌اند، برسیم؛

نه، این حرفها نیست؛

ما راه‌های میانبر پیدا میکنیم. ما علم را از دست اروپاییها میقاپیم.

ما از یاد گرفتن ننگمان نمیکند. اسلام میگوید قوام دنیا به چند گروه است؛

یکی از آنها کسانی هستند که وقتی نمیدانند، در صدد یاد گرفتن باشند؛

از یادگرفتن ننگشان نکند. ما دانشهایی را که امروز فرآورده‌ی ذهن و مغز و عقل بشر است، یاد میگیریم؛

آنچه را که بلد نیستیم، با کمال میل میآموزیم و به استادمان هم احترام میکنیم.

به کسی که به ما علم بیاموزد، بی احترامی نمیکنیم؛

اما گرفتن علم از دیگری نباید به معنای این باشد که شاگرد باید تا ابد شاگرد بماند؛ نه، امروز شاگردیم، فردا میشویم استاد آنها؛

کما این‌که آنها یک روز شاگرد ما بودند، اما الان شده‌اند استاد ما.

غربیها علم را از ما یاد گرفتند.

شما به کتاب پیرروسو - «تاریخ علوم» - نگاه کنید؛ آن‌جا میگوید: چهار پنج قرن قبل تاجری در یکی از کشورهای اروپایی به استادی مراجعه میکند و میگوید میخواهم فرزندم درس بخواند؛

او را به کدام مدرسه بفرستم؟ استاد در جواب میگوید اگر به همین چهار عمل اصلی - جمع و ضرب و تفریق و تقسیم - قانع هستی، میتوانی او را به هر کدام از مدارس کشور ما یا دیگر کشورهای اروپایی بفرستی؛

امّا اگر بالاتر از آن را لازم داری، باید او را به کشور اندلس یا به مناطق مسلمان‌نشین بفرستی.

این را پیرروسو مینویسد؛

این حرف من نیست. جنگهای صلیبی به آنها کمک کرد تا از ما بیاموزند.

هجرت دانشمندان آنها به این مناطق، کمک کرد تا از ما بیاموزند. هجرت دانشمندان ما به مناطق آنها و منتقل شدن کتابهای ما به آنها، کمک کرد تا از ما بیاموزند.

یک روز آنها از ما یاد گرفتند و شاگرد ما بودند، بعد شدند استاد ما؛

الان هم ما از آنها یاد میگیریم و شاگرد آنها میشویم و بعد میشویم استاد آنها.

پس نسل دانش‌پژوه و محقق و پژوهنده‌ی کشور ما بداند؛ امروز اگر برتری علمی با غربیهاست، در آینده‌ی نه چندان دوری با همت و اراده‌ی شما میتوان کاری کرد که فردا آنها از شما یاد بگیرند. "

" ثانیاً شاگردی کردن در علم، به معنای تقلید کردن در فرهنگ نیست؛

این نکته‌ی بسیار مهمی است.

در زمان قاجاریه اولین‌بار نشانه‌ها و نمونه‌های فرهنگ غربی وارد کشور شد.

ایرانیهای اعیانِ دربارىِ آن روز که اولین قشرهایی بودند که با اروپاییها ارتباط برقرار کردند، نخستین چیزی که یاد گرفتند، دانش نبود؛ عادات و رفتار و نحوه‌ی معاشرت آنها را یاد گرفتند.

این خطِ اشتباه و خطا از همان‌جا ترسیم شد.

عده‌ای فکر میکنند چون غربیها از لحاظ علمی بر ما برتری دارند، پس ما باید فرهنگ و عقاید و آداب معاشرت و آداب زندگی و روابط اجتماعی و سیاسیمان را از آنها یاد بگیریم؛ این اشتباه است.

اگر استادی در کلاس به شما درس بدهد و خیلی هم استاد خوبی باشد و به او علاقه هم داشته باشید، آیا حتماً باید رنگ لباس خود را همان رنگی انتخاب کنید که او میپسندد؟

اگر این استاد عادت بدی هم داشت، شما باید این عادت بد را از او یاد بگیرید؟

فرض کنید استاد وسط درس گفتن، دستش را در دماغش میکند؛

شما علم را از او یاد بگیرید، چرا این کار را از او یاد میگیرید؟

اروپاییها کارهای غلط و خطا و رفتارهای زشت الی ماشاءاللَّه دارند؛

چرا باید این کارها را از آنها یاد بگیریم؟

آن مردِ مجذوبِ مفتونِ دانش غربیها میگفت: ما باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم. چرا؟

ما ایرانی هستیم و باید ایرانی بمانیم.

ما مسلمانیم و باید مسلمان باشیم.

آنها بیشتر از ما علم دارند؛ خوب، ما میرویم علمشان را یاد میگیریم؛

چرا باید عادات و فرهنگ و رفتار و آداب معاشرت آنها را یاد بگیریم؛

این چه منطق غلطی است؟ چون آنها به دلیلی باید چیزی به نام کراوات دور گردنشان ببندند - که البته ما نمیگوییم شما چرا کراوات میبندید؛ کراوات مال آنهاست - آیا ما هم باید از آنها تقلید کنیم؟

منطق ما برای این‌کار چیست؟

چرا ما لباس و رفتار و آداب معاشرت و حرف زدن و حتّی لهجه‌ی آنها را تقلید کنیم؟

من گاهی میبینم در تلویزیون گزارشگر ما از فلان نقطه‌ی دنیا دارد به زبان فارسی گزارش میدهد و مطلب مربوط به ایران است؛

اما زبان فارسی را طوری حرف میزند مثل این‌که یک انگلیسی دارد به زبان فارسی حرف میزند!

این، ضعف نفس و احساس حقارت است؛

چرا من باید به‌خاطر ایرانی بودنم احساس حقارت کنم؟

من به زبانِ خودم افتخار میکنم؛

من به فرهنگِ خودم افتخار میکنم؛

من به وطن و کشور و گذشته‌ی خودم افتخار میکنم؛

چرا باید از آنها تقلید کنم؟

برای تقلید از آنها دلیلی ندارم.

علم آنها بیشتر است؛

خیلی خوب، ما علمشان را یاد میگیریم و اگر هزینه‌یی هم داشته باشد، میپردازیم. اینها هم اتفاقاً یاد گرفته‌اند که علم را باید با پول عوض کرد.

امروز بیشترین چیزی که برای غربیها مطرح است، پول است.

در اسلام این‌طور نیست.

در اسلام علم شرافت ذاتی دارد.

از نظر آنها علم به عنوان قابل تبدیل بودن به پول ارزش دارد. علمی قیمت دارد که بشود با آن دلار یا پوند به‌دست آورد.

ما از همین حالتِ آنها استفاده میکنیم و علمشان را از آنها میخریم؛

هزینه‌اش را میپردازیم؛ اما از کسی تقلید نمیکنیم و نباید هم بکنیم.

این حرفِ من با شما جوانان است. البته گفتن این حرفها آسان است، اما عمل کردنش به این آسانی نیست؛ دشواری کار ما این است."

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

به نام عالم

چو دزدی با چراغ آید
 
گُزیده‌تر برد کالا

امام خامنه ای در تاریخ ۱۳۹۴/۰۸/۱۲ فرمودند : (منبع )

"  این را بدانید که این شعار شما، «مرگ بر آمریکا»ی شما، این فریادی که ملّت ایران میکشند، این دارای یک پشتوانه و عقبه‌ی منطقی و قوی است؛ دارای پشتوانه‌ی عقلانی است. معلوم هم هست که مراد از «مرگ بر آمریکا»، مرگ بر ملّت آمریکا نیست، ملّت آمریکا هم مثل بقیّه‌ی ملّتها [هستند]، یعنی مرگ بر سیاستهای آمریکا، مرگ بر استکبار؛ معنایش این است، این دارای پشتوانه‌ی عقلانی است؛ قانون اساسی ما به این ناطق است، تفکّرات اصولی و عمیق و منطقی بر این ناطق است و این را برای هر ملّتی که تشریح بکنیم، آن را می‌پسندند و میپذیرند و قبول میکنند. "

سخنان امام خامنه ای مورخ ۱۳۸۹/۰۷/۱۴ (منبع)

" خوب، این علم دو جور میتواند هدف داشته باشد:

یک جور هدفی که دارندگان کنونی علم در دنیا آن هدف را داشتند و دنبال کردند و آن هدف، هدفی است ناپاک و نامقدس.

به ادعاها نگاه نکنید؛

واقعیت قضیه در پیشرفت علمی غرب، واقعیت بسیار تلخ و بسیار تأسف‌آوری است؛ واقعیتی است که انسان به هیچ قیمتی حاضر نیست به سمت آن حرکت کند.

پیشرفت علم در دنیای غرب، چه از وقتی که اساساً تحرک علمی غرب شروع شد - باید گفت تحرک فکری، که مقدمه‌ی تحرک علمی بود - که از قرن شانزدهم میلادی در ایتالیا و در انگلیس و در جاهای دیگر شروع شد، چه آن وقتی که انقلاب صنعتی در قرن هجدهم ابتدا در انگلیس به وجود آمد؛ ایجاد کارخانجات بزرگ و ماشینهای عظیم که بتدریج در طول چند ده سال این اتفاق افتاد، بعد تولید ثروت از این راه - حالا آنچه که در خود آنجاها شد،

چه حقوقی پایمال شد،

چه فقرائی از بین رفتند،

طبقه‌ای که بر اثر این ماشینهای بزرگ به وجود آمد،

چه ظلمهائی به مردم کردند،

آنها بماند - بعد بتدریج گسترش این علم و فناوری در دیگر کشورهای اروپائی،

به قیمت نابودی آزادی بسیاری از ملتها، تهدید هویت بسیاری از ملتها و وارد آمدن یک ظلم عظیم،

همراه با سبعیت بر بسیاری از کشورها و ملتها تمام شد.

آنها احساس کردند مواد اولیه لازم دارند،

احساس کردند بازار فروش لازم دارند؛

این هم در کشورهای دیگر بود؛

لذا از این دانش استفاده کردند و در مقابل شمشیر و نیزه، توپخانه تولید کردند؛

بعد هم انگلیسیها و هلندیها و پرتغالیها و فرانسویها و بعضی دیگر از کشورهای اروپائی راه افتادند رفتند به اطراف دنیا،

آنقدر با ابزار علم و فناوری در دنیا فاجعه‌آفرینی کردند که اگر اینها را جمع کنند، یک دائرةالمعارف عظیم خواهد شد با ده‌ها مجلد و گریه‌آور.

فقط آمریکا هم نیست؛ آمریکا بعد ملحق شده.

 شما ملاحظه کنید اینها در هند چه کردند،

در چین چه کردند.

در قرن نوزدهم، انگلیسیها در هند فجایعی آفریدند که من یقین دارم - شما جوانها کمتر هم به تاریخ و به این چیزها اهمیت میدهید - یکهزارمِ آنچه را که اتفاق افتاده، شما در تبلیغات و در حرفها نشنیده‌اید.

«نهرو» در کتابِ خودش مینویسد اینها آمدند هند. به گفته‌ی او، در دورانی که هنوز انقلاب صنعتی نشده بود و ماشینهای بزرگ به وجود نیامده بود، شبه قاره‌ی هند از لحاظ صنعت، یکی از کشورهای پیشرفته‌ی دنیا بوده.

اینها برای اینکه کار خودشان را پیش ببرند، صنعت هند را نابود کردند؛

طبقه‌ی متوسط هند را نابود کردند؛

پیدایش حرکت به سمت دانش و صنعت را با انواع و اقسام تضییقها متوقف کردند؛

یک بیماری مزمن در کالبد یک ملت به وجود آوردند و تزریق کردند؛

که هنوز که هنوز است، بعد از گذشت تقریباً صد و پنجاه سال از شروع این کارها در هند، این بیماری در آنجا علاج نشده.

شبیه این کار را در چین کردند؛ فجایعی که در چین آفریدند، فشاری که به ملت چین وارد کردند. اینها مال قرن نوزدهم است.

در آفریقا چه کردند. به کمک علم، در خود قاره‌ی آمریکا چه فجایعی را آفریدند. در آفریقا و در آمریکای لاتین، چقدر انسانهای آزاد برده شدند؛ چقدر خانواده‌ها تارومار و نابود شدند. علم را اینجوری پیدا کردند.

 بنابراین جهت علم عبارت بود از حرکت به سمت ثروت،

بدون رعایت ذره‌ای اخلاق و ایمان و معنویت.

اروپائیها همان وقت هم ادعای تمدن میکردند،

اما رفتارشان از وحشیترین قبائل در حملات گوناگون قبیله‌ای وحشیانه‌تر بوده.

اینهائی که عرض میکنم، شعار نیست؛ اینها هر کدامش سند، مدرک و تعبیرات دقیق دارد که چه کار میکردند؛

که الان مجال توضیح نیست.

اگر من گوشه‌ای از آنها را میگفتم، میفهمیدید که در آسیای شرقی، در آفریقا و در نقاط دیگر، به وسیله‌ی همین اروپائیها و غربیها و با ابزار علمِ آنها چه اتفاقی افتاده است. چون هدف، ثروت بود، بنابراین اخلاقی وجود نداشت، مذهبی وجود نداشت، خدائی وجود نداشت.

 ما این علم را نمیخواهیم.

این علم، آن وقتی که رشد پیدا میکند و به منتها درجه میرسد، میشود مثل این چیزی که امروز کشورهای غربی دارند؛

میشود بمب اتم،

میشود این همه ظلم و ستم،

میشود نابودی دموکراسی در مدعیترین کشور دنیا از لحاظ دموکراسی - یعنی آمریکا - میشود اختلاف طبقاتی روزافزون و شکاف طبقاتی؛

میلیونها کارتن‌خواب، میلیونها زیر خط فقر در یک کشور ثروتمند و پیشرفته.

این علم فایده‌ای ندارد.

ما دنبال این علم نیستیم.

نه تعلیمات انبیاء، نه تعلیمات اسلام، نه وجدان انسانی، ما را به این طریق سوق نمیدهد؛ هیچ شوقی در انسان نمیآفریند.

 آن علمی که ما میخواهیم، همراه با تزکیه است.

همین آیاتی که اول این جلسه تلاوت کردند، به این نکته اشاره دارد:

«هو الّذی بعث فی الأمّیّین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة».(جمعه: 2)

اول، تزکیه است. تربیت دین، تربیت قرآن، تربیت اسلام این است.

چرا اول تزکیه؟ برای اینکه اگر تزکیه نبود، علم منحرف میشود.

علم یک ابزار است، یک سلاح است؛

این سلاح اگر در دست یک انسان بدطینت، بددل، خبیث و آدمکش قرار بگیرد، جز فاجعه چیز دیگری نمیآفریند؛

اما همین سلاح میتواند در دست انسان صالح، وسیله‌ی دفاع از انسانها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد.

این علم را بایستی آن وقتی در دست گرفت که با تزکیه همراه باشد. این توصیه‌ی من به شماست."

به نام خدا

سوال :

چرا کفار از خدا دورند ، ولی خدا از رگ گردن به آنها نزدیک تر است ؟

سخنان آیت الله جوادی آملی



دریافت

گاهی ممکن است از یک طرف قرب و نزدیکی باشد و از طرف دیگر قرب و نزدیکی نباشد ، بلکه دوری باشد ، نه نزدیکی .

لذا خدای سبحان به کافر و مومن به یک نحو نزدیک است ، و از آن طرف مومن به خدا نزدیک است ، ولی کافر به خدا نزدیک نیست .

مومن در اثر انجام اعمال قربی (اعمالی که موجب رسیدن به خداست ) با نماز خواندن

که قربان کل تقی ( موجب رسیدن هر متقی و پرهیزکار) و انجام سایر عبادات به خدا نزدیک است ، ولی کافر ، بخاطر ترک اعمال قربی ، و ارتکاب اعمال مبعد (دور کننده ) از خدا دور است .

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى ۚ أُولَٰئِکَ یُنَادَوْنَ مِن مَّکَانٍ بَعِیدٍ [فصلت:٤٤]
هرگاه آن را قرآنی عجمی قرار می‌دادیم حتماً می‌گفتند: «چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمی از پیغمبری عربی؟!» بگو: «این (کتاب) برای کسانی که ایمان آورده‌اند هدایت و درمان است؛ ولی کسانی که ایمان نمی‌آورند، در گوشهایشان سنگینی است و گویی نابینا هستند و آن را نمی‌بینند؛ آنها (همچون کسانی هستند که گوئی) از راه دور صدا زده می‌شوند!»

این بعد و دوری فقط از طرف کافر است و از دو طرف نیست.

خدای سبحان از هیچ شخصی یا چیزی دور نیست .

وقتی خدای سبحان بفرماید

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ [ق:١٦]
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!

پس از هیچ موجودی دور نیست.

اگر تفاوتی است از طرف بندگان است ، نه از طرف خدا

خدای سبحان به همه نزدیک است ، ولی همگان به خدا نزدیک نیستند ، بعضی نزدیکند ، بعضی ، دور.

ادامه بحث در مطلب زیر

سخنان آیت الله جوادی آملی در مورد بحث ولایت انسان در قرآن (1)

به نام خدا

سخنان آیت الله جوادی آملی :


دریافت

مظهر هو الولی باشید ولو در شئون نفس خود

زمام نفس خود را به دست قوای نفس خود ندهید

اگر نتوانستید مثل حضرت عیسی علیه السلام که از گل ، به اذن الله پرنده درست می کرد ، یا اگر نتوانستید مثل سایر اولیاء الله طی الارض کنید ،

لا اقل سعی کنید ولی شئون نفس باشید.

ولی چشمتان و گوشتان و خیالتان و شهوت و غضبتان باشید ،

گرچه سخت است.

بکوشید مظهر این نام مبارک باشید لا اقل در محدوده روح و قوای روحی تان

برخی می گویند ما می خواهیم گناه نکنیم ، ولی نمی توانیم ، بخاطر این است که شهوت مولای آنهاست .

برخی کنترل غضب خود را ندارند ، بخاطر این است که غضب مولای آنهاست .

اینکه در روایت می گویند:

اگر کسی مالک خود بود در حالت رضا و در حالت غضب ، سعادتمند می شود ،

یعنی حداقل مظهر هو الولی بود در مرتبه نفس و شئون نفسی

آنکسی که تخت بلقیس را جابجا می کند ، قبل از اینکه حضرت سلیمان علیه السلام پلک بزند ، این یک ولایتی است بیرون از محدوده قوای نفس.

"قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَٰذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ۖ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ [نمل:٤٠]
(امّا) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‌آورم یا کفران می‌کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‌کند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنیّ و کریم است!» "

حداقل ولایتی که انسان باید به آن دست یابد این است که : مولای شئون نفس خود باشد ، مولای چشم و گوش خود باشد.

هر چه را چشم به او دستور داد ، نبیند.

رسول خدا فرمودند

حق چشم را بدهید

پرسیدند حق چشم چیست ؟ فرمودند نگاه به قرآن

نگاه به قرآن و کتب علمی که از قرآن برداشت شده است ، حق چشم است.

کسی که به آیه زیر عمل نمی کند ، چشمانش مولای اوست.

قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ [نور:٣٠]
به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است!

گرچه تحصیل ولایت در بیرون از شئون نفس سخت است ،

ولی تحصیل ولایت در شئون نفس گرچه سخت است ولی بر همه لازم است.

اینکه خدای سبحان خود را به عنوان ولی معرفی کرد ، برای این است که انسان ، مظهر این نام مبارک باشد ، ولو در شئون نفس خود.

أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ ۖ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ وَهُوَ یُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ [شوری:٩]
آیا آنها غیر از خدا را ولیّ خود برگزیدند؟! در حالی که «ولیّ» فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده می‌کند، و اوست که بر هر چیزی تواناست

یکی از اسماء حسنی خدا ولی است و دلیلش این است که حیات و قدرت مطلقه به دست اوست.

او ولی است ، چرا به غیر خدا سر می سپارید.

بنام خدا

 سخنان آیت الله شجاعی زنجانی در مورد اینکه چرا بد گمانی و سوء ظن به مومن (مثل امام خامنه ای و یا مراجع تقلید و دیگر مومنین) ، مانع حرکت ما به سوی خدا می شود.

صوتی


دریافت

تصویری


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 5 ثانیه


با شواهدی که یقین آور نیست به مردان و زنان مومن بد گمان نشوید و قلب خود را از آن فکرها پاک کنید و الا چوبش را می خورید.
البته دقت کنید منظور از این جملات انسان های فاسد آفتابی ( انسان هایی که در جلوی چشم همه فساد می کنند ) ، نیست آنها فاسقند.
همین که گمان کردید فلان مومن آدم بدی است و دیدتان به فلان مومن عوض شد ، چوبش را می خورید.
اگر هم در مقام عمل ، رفتارتان نسبت به او عوض شد ، بیشتر ضربه می خورید .

مثال :
فرض کنید من به یک مومن سوء ظن پیدا کنم ، در واقع من در درونم با آن مومن حالت جنگ و ناسازگاری دارم ، (یکی از پشیمانی های مهم انسان بعد از مرگ این است که چرا احکام درون را نفهمید و بسیار پشیمان می شود. )
از طرفی این گمان من درباره آن مومن واقعیت نداشت و حق آن مومن نبود که در درون با او بجنگم و ستیز کنم.

من به سوی خدا می روم و آن مومن هم به سوی خدا می رود ،
در این حرکتمان به سوی خدا ، این جنگ و ناسازکاری بی دلیل من با آن مومن ، سد راه من خواهد شد و مانع از ادامه حرکت من می شود.
زیرا من بودم که با آن مومن حالت جنگ و ناسازگاری داشتم ، پس راه خودم بسته می شود.

به نام پروردگار

 آیت الله جوادی آملی در مورد حل مشکلات جهان می فرمایند :

"یک وقت است کسی نمی‌خواهد به طرف حوزه و دانشگاه و علوم اسلامی برود، بعضی از مسایل برای او مشکل است، آن مشکل خود او است. اگر وارد حوزه علمیه شد، اگر وارد دانشگاه شد، اگر در قلمرو علم قرآنی و روایی حرکت کرد، فرمود: هیچ مشکلی نیست که اسلام حل نکرده باشد: «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛ هر بسته‌ای را باز کرد، هر مشکلی را او حل کرد، روشن کرد، با خود آیات قرآن، با خود روایات، با خود سیره، با خود سنّت، با سریره، تمام مشکلات را حل کرد؛" ادامه(+)

خلاصه: برای حل مشکلات جهان به سراغ آیات قرآن، روایات، سیره، سنّت، سریره بروید.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بخشی از سخنان آیت الله جوادی آملی در عید غدیر درباره ی راه از بین بردن مشکلات جهان(دریافت کل سخنرانی(+))



دریافت

بیان نورانی حضرت امیر (سَلامُ الله عَلَیْه) این است که دیگر بعد از پیامبر، پیامبری نیست، چون به کمال رسید؛ اما هزار‌ها مشکل در پیش است، آن مشکلات را باید با چه چیزی حل کرد؟ فرمود: «الحمد لله الذی. الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛فرمود: او تمام در‌ها را باز کرد، هیچ دری نیست که بسته باشد کسی بگوید ما این مطلب را نمی‌فهمیم. یک وقت است کسی نمی‌خواهد به طرف حوزه و دانشگاه و علوم اسلامی برود، بعضی از مسایل برای او مشکل است، آن مشکل خود او است. اگر وارد حوزه علمیه شد، اگر وارد دانشگاه شد، اگر در قلمرو علم قرآنی و روایی حرکت کرد، فرمود: هیچ مشکلی نیست که اسلام حل نکرده باشد: «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛ هر بسته‌ای را باز کرد، هر مشکلی را او حل کرد، روشن کرد، با خود آیات قرآن، با خود روایات، با خود سیره، با خود سنّت، با سریره، تمام مشکلات را حل کرد؛ منتها بشر باید بداند که کَف سواد همین علوم تجربی است که از این پایین‌تر دیگر ما سوادی نداریم، بعد از علوم تجربی، یعنی فیزیک و شیمی و امثال آن که علوم حسّی و تجربی هستند، علم ریاضی است که نیمه‌تجربی است و نیمه‌تجریدی، بالاتر از آن علم کلام است علم تجریدی، بالاتر از آن فلسفه است تجریدیِ تام، بالاتر از آن عرفان نظری است تجریدی اتم، و عرفان شهودی هم سرجایش محفوظ است. آنکه الآن در دست بشر است، کف سواد است، از این پایین‌تر ما دیگر علمی نداریم، برای اینکه با چشم و گوش می‌خواهند ببینند؛ اما آنکه با عقل می‌بیند، از ریاضیات به بالاتر شروع می‌شود. آنها، چون حداکثر درک و ادراکشان ریاضی بود، علم ریاضی را ملکه علوم تلقّی می‌کردند، این صف دوم است؛ اما بحث‌های دقیق‌تر فوق مسئله ریاضی است. وجود مبارک حضرت امیر دارد که «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛ هیچ مطلب بسته‌ای در اسلام نیست که قابل درک نباشد. حالا اگر کسی نابینا بود، ناشنوا بود: ﴿صُمٌّ بُکْم‏﴾ بود و نرفت به سراغ تحقیقات، مطلب دیگری است، وگرنه طبق بیان نورانی حضرت امیر در خطبه نهج‌البلاغه فرمود: پیامبر آمد تمام در‌های بسته را باز کرد، همه علوم را، قوانین کلی را آورد. بیانات حضرت مثل خطبه‌های نهج‌البلاغه نیست که مثلاً آدم بتواند حفظ بکند؛ مثل قانون اساسی است. اصول کلی که وجود مبارک حضرت از طرف خدا آورد، به منزله قانون اساسی است که با آن می‌شود هزار‌ها مشکل را حل کرد و بخشی از مشکلات هم به عهده خود ماست که اگر نخواستیم ببینیم یا نخواستیم بفهمیم و نخواستیم از سطح حس ترقّی کنیم و مثل اسرائیلی‌ها نباشیم که گفت: ﴿لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً﴾ یا ﴿أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً﴾ که به موسای کلیم گفتند ـ. مَعَاذَالله ـ. خدا را به ما نشان بده تا ایمان بیاوریم، اگر گرفتار این دام‌ها نباشیم، راه برای همه ما باز است.



توضیحاتی در مورد کف سواد بودن علوم حسی و تجربی از زبان آیت الله جوادی آملی:

آیت الله جوادی آملی با اشاره به عبارت «فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَی الطِّینِ فَاجْعَل لِّی صَرْحًا لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَی إِلَهِ مُوسَی» گفت: سطح فکر آنها در معرفت شناسی همین حس تجربه بود، گفت یک کوره آجرپزی درست کن تا خشت را به صورت آجر در بیاوریم و قصر رفیعی بسازیم، «صرح» یعنی شفاف و روشن، وقتی می گویند این مطلب تصریح کرده یعنی روشن کرده است، اگر برج بلندی باشد که بالای آن خیلی شفاف و روشن باشد و انسان بتواند فضای دید بهتری داشته باشد «صرح» نامیده می شود یعنی بالای آن تصریح می کند، شفاف و روشن می کند.

این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: دانش اینها بر اساس «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» معرفت حسی و تجربی بود که کف دانش است، علم و دانشی از معرفت حسی و تجربی پایین تر و ضعیف تر نداریم، بعد نیمه تجربی، بعد تجریدی فلسفه و کلام، بعد تجریدی عرفان و بعد از آن هم علم شهودی است، در علم تجربی یقین بسیار کم است، کمتر طبیبی پیدا می شود که بگوید صد در صد فلان دارو برای فلان بیماری است، غالبا به 80% و 90% اکتفا می کنند، در علوم تجربی یقین بسیار کم پیدا می شود، به تعبیر لطیف مرحوم بوعلی در کائنات فاسدات یعنی متحولات برهان بسیار اندک است، برهان در ریاضیات و بالاتر از آن است.

وی افزود: فرعونیان در کف دانش بودند، حرف بنی اسرائیل این بود که «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» یا می گفتند «ارنا الله جهرة»، همین فکر غالب در مصر، برای فرعون هم بود و گفت برجی بساز که بالای آن خیلی شفاف و روشن باشد تا من ببینم کسی به نام خدا هست یا نه، یا آنجا رصدخانه درست کنیم «لعلی ابلغ الاسباب اسباب السماوات»، تا ببینیم در آسمان ها خدایی هست یا نه و بالاخره از محدوده حس و تجربه نمی توانم بگذرم.

منبع(+)

بسم الله الرحمن الرحیم

سحنان امام خمینی (ره)  در مورد اینکه گاهی علم و دانش شما را به جهنم می برد.



دریافت

 


دریافت
مدت زمان: 54 ثانیه

به نام خدا

متاسفانه عده ای که اصلا تاریخ نخوانده اند و از جنایات رضا شاه بی اطلاعند از رضا شاه حمایت می کنند .

این افراد نا آگاه هم به روضه امام حسین علیه السلام می روند و برای امام حسین می گریند و هم طرفدار رضا شاهی هستند که عزاداری امام حسین را ممنوع کرد !

 عزاداری برای امام حسین با دستور انگلیس به رضا شاه در ایران ممنوع شد.

اگر خود را محب امام حسین می دانید ، فرض کنید الآن زمان رضا شاه است .

یعنی فرض کنید الآن شما در ماه محرم زمان رضا شاه هستید.

شما الآن دو راه دارید:

1- امام حسین را رها کنید و رضا شاه را بپذیرید و به دستورش عزاداری را تعطیل کنید.

2- رضا شاه را رها کنید و برای امام حسین عزاداری کنید .

شما کدام راه را می پذیرید .

در قلبتان رضا شاه را قبول دارید یا امام حسین را.

اگر رضا شاه را قبول دارید پس باید به دستورش عزاداری ها را تعطیل کنید.

اگر امام حسین را قبول دارید باید برایش عزاداری کنید.

نمی توانید هم امام حسین را بپذیرید هم رضا شاه را.

راه رضا شاه و امام حسین از هم جداست .

رضا شاه می گوید عزاداری نکنید.

امام حسین می گوید عزاداری کنید.

شما کدام را می پذیرید؟

اگر واقعا رضا شاه را قبول دارید پس چرا به دستورش عزاداری را تعطیل نمی کنید ؟!!!!

اگر تحت هیچ شرایطی حاضر نیستید عزاداری تعطیل شود ، در حقیقت شما هم رضا شاه را قبول ندارید.

 قلبتان با امام حسین است ولی بخاطر جهل و نادانی خودتان و اینکه برخی افراد رضا شاه را به درستی برایتان معرفی نکردند ، او را انسان خوبی می دانید.

به نام خدا

سخنان امام خامنه ای در مورد فساد اخلاقی و فرهنگی

بیانات در نخستین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم :

"و با فساد اخلاقی و فساد در زمینه‌ی فرهنگ هم بی‌رودربایستی مقابله کنید و مبارزه کنید؛

یعنی واقعاً این جوری باید برخورد بشود.

راه اصلی مواجهه و مقابله‌ی با جنگ نرم دشمن هم همین است که ما از حرکت صحیح در زمینه‌ی فرهنگ حمایت کنیم و آن را تشویق کنیم، [از آن] تقدیر کنیم و در مقابل حرکتهای غلط بِایستیم.

و عرصه‌ی رسانه و فرهنگ، از یک طرف، یک دانشگاه بزرگی میتواند باشد و هست،

و از طرفِ دیگر یک آوردگاه صلاح و فساد است،

آوردگاه حق و باطل است

و عرصه‌ی جنگ فرهنگی با کسانی است که فرهنگشان ایجاد فساد در دنیا است؛

از این دو جهت باید نگاه کرد به آن."

منبع

به نام خداوند بخشنده و مهربان

سخنان آقا مجتبی تهرانی (ره)



دریافت
مدت زمان: 6 دقیقه 50 ثانیه

حضرت زهرا (س) وقتی در مورد غصب فدک سخنرانی کردند چگونه به میان مردان رفتند؟
خمار روی سر مبارک پیچیدند خمار از روسری های فعلی بزرگتر است.
جلباب پوشیدند و کل بدن مبارک را پوشاندند.
با اینکه بدن مبارک را کاملا پوشانده بودند ، ولی همراهان هم آمدند و دور حضرت را گرفتند.
برای اینکه هیچ اجنبی و نا محرمی حتی پیکره مبارک حضرت را هم نبیند.
حتی پوشش به قدری بلند بود که هنگام حرکت زیر پای حضرت رفته بود .
بله حضرت زهرا (س) به مسجد رفتند و خطبه خواندند.
ولی چگونه رفتند . چگونه رفتند.
از این مادر حضرت زینب (س) تربیت شد. از این مادر.
حضرت زینب (س) در مجلس یزید فرمودند:
آیا این این عدالت است که همسرت و کنیزانت را پشت پرده بردی که نا محرم نبیند ،
ولی دختران پیامبر (ص) را در شهر بگردانی ؟
پرده حشمت آنان را هتک کنی ؟
چهره های آنان را آشکار کنی که نا محرم و اجنبی ببیند ؟
آیا ما اینگونه فرزندان خود را تربیت می کنیم.
آیا جامعه ما واقعا پیرو حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) است.

آیا ما واقعا زهرایی و زینبی هستیم؟

-----------------

با دقت بخوانید تا بی سوادان و شیاطین گمراهتان نکنند.

به نام خداوند بخشنده و مهربان

سخنان آقا مجتبی تهرانی (ره)

صوتی


دریافت

تصویری

 


دریافت
مدت زمان: 15 دقیقه 1 ثانیه

آیا اسوه و الگوی دیگران شدن نیاز به اراده کردن و تصمیم گرفتن دارد ؟
حضرت محمد (ص) و حضرت ابراهیم (ص) چه اراده کنند که اسوه دیگران باشد یا نباشند باز هم اسوه هستند.

کودکان در هر محیطی تربیت شود ، در آن محیط اسوه ای دارد.
در محیط خانواده تا وقتی که فرزند رشد عقلی پیدا نکرده پدر و مادر اسوه هستند.
پدر و مادر باید اسوه حسنه باشند.
هم اسوه دیداری باشد
هم اسوه شنیداری باشد
هم اسوه کرداری باشد.
پدر و مادر چه بخواهند و چه نخواهند اسوه فرزندانشان هستند.
مثلا در مورد پوشش
پدر و مادر باید اسوه حسنه باشند نه اسوه بی حیایی
هر لباسی که مادر و یا پدر بپوشند و یا هر پوششی که به فرزندان خود بپوشانند ، چه بخواهند ، چه نخواهند از طریق دیداری آن نوع لباس پوشیدن را به فرزند خود آموزش می دهند.
آیا با این پوشش به فرزند خود حیا و عفت و پاکدامنی می دهد.
یا حیا را در درون فرزندان سرکوب می کنند
حیا از فطریات است و خدا در فطرت ما قرار داده.
آیا پدر و مادر این فطرت را شکوفا می کنند یا آنرا سرکوب می کنند.
چه بخواهند و چه نخواهند.
ربطی به نیت و قصد و اراده والدین ندارد.
پیکر و جسم شما باید جوری باشد که آنچه را که خدا در نهاد فرزند ودیعه گذاشته را شکوفا کند ، نه سرکوب کند.
آیا پیکر شما فرزند را به یاد خدا می اندازد یا به یاد شیطان.
حضرت زهرا (س) وقتی در مورد غصب فدک سخنرانی کردند چگونه به میان مردان رفتند؟
خمار روی سر مبارک پیچیدند خمار از روسری های فعلی بزرگتر است.
جلباب پوشیدند و کل بدن مبارک را پوشاندند.
با اینکه بدن مبارک را کاملا پوشانده بودند ، ولی همراهان هم آمدند و دور حضرت را گرفتند.
برای اینکه هیچ اجنبی و نا محرمی حتی پیکره مبارک حضرت را هم نبیند.
حتی پوشش به قدری بلند بود که هنگام حرکت زیر پای حضرت رفته بود .
بله حضرت زهرا (س) به مسجد رفتند و خطبه خواندند.
ولی چگونه رفتند . چگونه رفتند.
از این مادر حضرت زینب (س) تربیت شد. از این مادر.
حضرت زینب (س) در مجلس یزید فرمودند:
آیا این این عدالت است که همسرت و کنیزانت را پشت پرده بردی که نا محرم نبیند ،
ولی دختران پیامبر (ص) را در شهر بگردانی ؟
پرده حشمت آنان را هتک کنی ؟
چهره های آنان را آشکار کنی که نا محرم و اجنبی ببیند ؟
آیا ما اینگونه فرزندان خود را تربیت می کنیم.
آیا جامعه ما واقعا پیرو حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) است.

آیا ما واقعا زهرایی و زینبی هستیم؟


(وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [٢٤:٣١[
و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس‌آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‌کیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان‌]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید ﴿سوره نور-٣١﴾  

به نام خدا

بزرگترین شعار دینی در جهان معاصر (یعنی الآن ) حجاب است.

سخنان استاد عالی در مورد حجاب

صوتی



دریافت



دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 56 ثانیه

راه تشخصیص زن مسلمان از غیر مسلمان در کشورهای غربی فقط و فقط حجاب اوست.

اگر زن محجبه در غرب دیدید شک نکنید که مسلمان است.

100 سال پیش زنان معمولی اروپایی مانند راهبه ها حجاب داشتند و فقط یک پوشیه کم داشتند.

در تمدن های غیر دینی قدیم هم حجاب وجود داشت .

الآن فقط مسلمین مقاومت کردند و حجاب را نگه داشتند.

و بزرگترین نشانه دینی در زمان حال حجاب است.

بخاطر همین است در غرب با حجاب مبارزه میشود.

در غرب راه رفتن زن محجبه در خیابان شعار و تبلیغی برای اسلام است.

درود خدا بر زنان محجبه ای که با حجاب خود لحظه به لحظه در حال عبادتند.

و به نفع دین شعار میدهند.

چادر در هوای گرم با یک بچه در بغل سخت است ولی یادگار حضرت زهرا سلام الله علیه است.

نشانه دین را حمل کردن و پرچم دین را بلند داشتن مال زن محجبه است.

درود خدا بر زن محجبه

به نام خدا

سخنان آیت الله میرباقری در مورد اهمیت یاری رسول خدا

معنای نصرت و یاری رسول چیست ؟

چگونه خدا را یاری کنیم ؟
اگر ایمان به خدا و رسول نداشته باشید انفاق و پول خرج کردن و جان دادن هیچ ارزشی ندارد.

اگر جان خود را به رسول الله پیوند نزنید جان شما خرج شیطان می شود.

فایل صوتی



دریافت

فایل تصویری


دریافت
مدت زمان: 7 دقیقه 19 ثانیه

دریافت صوت کامل



دریافت

بنام خدا


دریافت

این صوت جواب استاد رائفی پور به ادعای کسانی است که تاریخ را بد فهمیدن یا اصلا نفهمیدند و فتوا داده اند که خانه های مدینه درب نداشت. ( مثل خانه حضرت زهرا سلام الله)

سوره نور آیه 61 معروف به آیه حرج

لَّیْسَ عَلَى الْأَعْمَىٰ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَىٰ أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خَالَاتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ ۚ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا ۚ فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَىٰ أَنفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً ۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ [٢٤:٦١]
بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهی نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهی نیست که از خانه‌های خودتان [=خانه‌های فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب می‌شود بدون اجازه خاصّی‌] غذا بخورید؛ و همچنین خانه‌های پدرانتان، یا خانه‌های مادرانتان، یا خانه‌های برادرانتان، یا خانه‌های خواهرانتان، یا خانه‌های عموهایتان، یا خانه‌های عمّه‌هایتان، یا خانه‌های داییهایتان، یا خانه‌های خاله‌هایتان، یا خانه‌ای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‌های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که بطور دسته‌جمعی یا جداگانه غذا بخورید؛ و هنگامی که داخل خانه‌ای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیّتی از سوی خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‌کند، باشد که بیندیشید!

در این آیه از کلید سخن گفته شده است
یعنی خانه ها درب داشتند که به کلید نیاز داشته باشند.
مسئله بسیار ساده است.

به نام خدا

برخی می گویند که انسانیت از اسلام مهمتر است!

برخی هم می گویند که مهم نیست که چه دینی دارید ، مهم این است که انسان باشید!

اشتباه این افراد در این است که نمی دانند انسان واقعی چه کسی است .

سوال :

انسان کیست ؟

در ادامه سخنان علامه حسن زاده آملی را قرار می دهم تا معنی کلمه انسانیت را بدانید.


استاد علامه حسن زاده آملی:
اگر آدمى می خورد و می خوابد و شهوت به کار می برد "بهیمه" است.
و اگر علاوه بر این سه امر، ضرر و آسیب و آزار به خلق خدا دارد "سبع" است.
و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به کار می برد و حیله و مکر و تزویر و خلاف و دروغ و از این گونه امور با بندگان خدا دارد "شیطان" است.
و اگر می ‏خورد و می خوابد و شهوت به کار می ‏برد ولى صفات سبعى و شیطانى ندارد یعنى مردم و خلق خدا از او آسوده ‏اند "ملک" است.
و اگر علاوه بر مقام ملکى بسوى معارف و ادراک حقایق عوالم وجود و سیر در آنها و سیر الى اللّه و فی اللّه گرایش دارد "انسان" است.

◀️ممدالهمم در شرح فصوص الحکم
🌿علامه حسن زاده املی

◀️علامه حسن زاده آملی🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/4000645139Cde96dd3d95