توبة الله

توبة الله

بنام خداوند بخشنده مهربان - فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
دو نوع توبه داریم : توبه خلق و توبه خداوند.
آیا می دانید که خداوند ، چگونه توبه می کند ؟

آخرین نظرات
  • ۱ فروردين ۰۲، ۲۱:۲۲ - mehraban 75
    👏👏

۷ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

یا لطیف

طبق حدیث زیر از امام زمان (عج) در زمان غیبت ، تمام انسان ها از جمله نخبگان باید به راویان حدیث (و البته شایسته) مراجعه کنند.

«اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا، فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ»


امّا در رویدادهای زمانه، به راویان حدیث ما رجوع کنید. آنان، حجت من بر شمایند و من، حجّت خدا بر آنانم».

اگر به دستورات امام زمان عمل نکنید ، شیاطین ( آمریکا و غیره ) سرپرست شما می شوند.

 إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ [اعراف:٢٧]
(امّا بدانید) ما شیاطین را اولیای کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند!

بسمه تعالی

امام خامنه ای فرمودند :

منبع
" نکته‌ی اوّل این است که عزیزان من! نخبگی یک نعمت الهی است، یک موهبت خدایی است و نعمت الهی را باید شکر کرد؛ اوّل‌چیزی که در ذهن شما قرار میگیرد این باشد که این نعمت را شکرگزاری کنید. «وَ اشکُروا نِعمَتَ اللهِ اِن کُنتُم اِیّاهُ تَعبُدون»در سوره‌ی نحل است؛ چند جای دیگر قرآن هم این «وَ اشکُروا نِعمَتَ الله» هست؛ این وظیفه‌ی همیشگی است. کیفیّت شکر را بعداً در یکی از شماره‌های بعدی که عرض میکنم، عرض خواهم کرد. این نکته‌ی اوّل که به فکر شکر نعمت نخبگی باشید و این موهبت الهی را شکرگزاری کنید."

" البتّه بخش دیگری از شکر هم این است که توجّه داشته باشد که این نعمت نخبگی را خدای متعال به او داده و هر نتیجه‌ای که بر نخبگی مترتّب میشود، [باید] در جهت اراده‌ی الهی و در جهت رضای الهی قرار بگیرد که البتّه این خیلی مهم است و جهت‌دهی میکند به حرکت نخبه. "

به نام خدا

امام خامنه ای فرمودند :

منبع

" لکن آن چیزی که اشکال دارد مهاجرفرستی است.

به بنده گزارش داده‌اند -البتّه مال امروز هم نیست، مدّتها است یک چنین چیزی وجود دارد- که در بعضی از دانشگاه‌ها عناصری هستند که جوان نخبه را به ترک کشور تشویق میکنند؛

من صریح میگویم که این خیانت است؛

این دشمنی با کشور است؛

دوستی با آن جوان هم نیست.

امروز در کشور ما جوانهای نخبه میتوانند رشد کنند و در برهه‌هایی هم میتوانند بروند از یک کشور دیگر استفاده کنند

و برگردند

امّا اینکه ما یک جوانی را نسبت به آینده‌ی کشور ناامید کنیم،

دلسرد کنیم،

آینده را تلخ و سیاه به او نشان بدهیم که او برود و مهاجرت کند،

این را من واقعاً یک خیانتی میدانم که بایستی دنبال کنیم. "

به نام خدا

آیه زیر از قرآن است .

سخن خود خداوند است .

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ [آل عمران:١٣٩]
و اگر مؤمنید، سستى مکنید و غمگین مشوید، که شما برترید.

طبق این آیه انسان مومن ، از تمام کفار برتر است .

دانشمندان کافر هم جزیی از کفار هستند.

پس انسان مومن ، از تمام دانشمندان کافر هم برتر است.

قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ [٣:١٣٧]
پیش از شما، سنّت‌هایی وجود داشت؛ (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهایی داشتند؛ که شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روی زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب‌کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟!
﴿١٣٧﴾  
 

هَٰذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ [٣:١٣٨]
این، بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران!
﴿١٣٨﴾  
 

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ [٣:١٣٩]
و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!

به نام خدا

سوال :

چگونه به خدا کمک کنیم و او را یاری کنیم ؟

سخنان آیت الله میر باقری


تصویری


دریافت
مدت زمان: 7 دقیقه 19 ثانیه

 

فایل صوتی


دریافت

صوت کامل


دریافت

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا مرگ بر آمریکا می گویید ، ولی در دانشگاه های آمریکایی تحصیل می کنید ؟

جهت رسیدن به جواب سخنان امام خامنه ای در تاریخ ۱۳۸۳/۰۴/۱۷ را بخوانید : ( منبع )

" چرا ما معتقد باشیم که نمیتوانیم؟ بله، نگذاشتند ما پیشرفت کنیم.

واقعیت این است که ما دویست سال از علم دنیا عقب مانده‌ایم؛

اما معنای رسیدن به مرزهای دانش این نیست که راهی را که اروپاییها در طول دویست سال رفته‌اند، ما هم همان راه را در طول دویست سال برویم؛

بعد به آن‌جایی که امروز رسیده‌اند، برسیم؛

نه، این حرفها نیست؛

ما راه‌های میانبر پیدا میکنیم. ما علم را از دست اروپاییها میقاپیم.

ما از یاد گرفتن ننگمان نمیکند. اسلام میگوید قوام دنیا به چند گروه است؛

یکی از آنها کسانی هستند که وقتی نمیدانند، در صدد یاد گرفتن باشند؛

از یادگرفتن ننگشان نکند. ما دانشهایی را که امروز فرآورده‌ی ذهن و مغز و عقل بشر است، یاد میگیریم؛

آنچه را که بلد نیستیم، با کمال میل میآموزیم و به استادمان هم احترام میکنیم.

به کسی که به ما علم بیاموزد، بی احترامی نمیکنیم؛

اما گرفتن علم از دیگری نباید به معنای این باشد که شاگرد باید تا ابد شاگرد بماند؛ نه، امروز شاگردیم، فردا میشویم استاد آنها؛

کما این‌که آنها یک روز شاگرد ما بودند، اما الان شده‌اند استاد ما.

غربیها علم را از ما یاد گرفتند.

شما به کتاب پیرروسو - «تاریخ علوم» - نگاه کنید؛ آن‌جا میگوید: چهار پنج قرن قبل تاجری در یکی از کشورهای اروپایی به استادی مراجعه میکند و میگوید میخواهم فرزندم درس بخواند؛

او را به کدام مدرسه بفرستم؟ استاد در جواب میگوید اگر به همین چهار عمل اصلی - جمع و ضرب و تفریق و تقسیم - قانع هستی، میتوانی او را به هر کدام از مدارس کشور ما یا دیگر کشورهای اروپایی بفرستی؛

امّا اگر بالاتر از آن را لازم داری، باید او را به کشور اندلس یا به مناطق مسلمان‌نشین بفرستی.

این را پیرروسو مینویسد؛

این حرف من نیست. جنگهای صلیبی به آنها کمک کرد تا از ما بیاموزند.

هجرت دانشمندان آنها به این مناطق، کمک کرد تا از ما بیاموزند. هجرت دانشمندان ما به مناطق آنها و منتقل شدن کتابهای ما به آنها، کمک کرد تا از ما بیاموزند.

یک روز آنها از ما یاد گرفتند و شاگرد ما بودند، بعد شدند استاد ما؛

الان هم ما از آنها یاد میگیریم و شاگرد آنها میشویم و بعد میشویم استاد آنها.

پس نسل دانش‌پژوه و محقق و پژوهنده‌ی کشور ما بداند؛ امروز اگر برتری علمی با غربیهاست، در آینده‌ی نه چندان دوری با همت و اراده‌ی شما میتوان کاری کرد که فردا آنها از شما یاد بگیرند. "

" ثانیاً شاگردی کردن در علم، به معنای تقلید کردن در فرهنگ نیست؛

این نکته‌ی بسیار مهمی است.

در زمان قاجاریه اولین‌بار نشانه‌ها و نمونه‌های فرهنگ غربی وارد کشور شد.

ایرانیهای اعیانِ دربارىِ آن روز که اولین قشرهایی بودند که با اروپاییها ارتباط برقرار کردند، نخستین چیزی که یاد گرفتند، دانش نبود؛ عادات و رفتار و نحوه‌ی معاشرت آنها را یاد گرفتند.

این خطِ اشتباه و خطا از همان‌جا ترسیم شد.

عده‌ای فکر میکنند چون غربیها از لحاظ علمی بر ما برتری دارند، پس ما باید فرهنگ و عقاید و آداب معاشرت و آداب زندگی و روابط اجتماعی و سیاسیمان را از آنها یاد بگیریم؛ این اشتباه است.

اگر استادی در کلاس به شما درس بدهد و خیلی هم استاد خوبی باشد و به او علاقه هم داشته باشید، آیا حتماً باید رنگ لباس خود را همان رنگی انتخاب کنید که او میپسندد؟

اگر این استاد عادت بدی هم داشت، شما باید این عادت بد را از او یاد بگیرید؟

فرض کنید استاد وسط درس گفتن، دستش را در دماغش میکند؛

شما علم را از او یاد بگیرید، چرا این کار را از او یاد میگیرید؟

اروپاییها کارهای غلط و خطا و رفتارهای زشت الی ماشاءاللَّه دارند؛

چرا باید این کارها را از آنها یاد بگیریم؟

آن مردِ مجذوبِ مفتونِ دانش غربیها میگفت: ما باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم. چرا؟

ما ایرانی هستیم و باید ایرانی بمانیم.

ما مسلمانیم و باید مسلمان باشیم.

آنها بیشتر از ما علم دارند؛ خوب، ما میرویم علمشان را یاد میگیریم؛

چرا باید عادات و فرهنگ و رفتار و آداب معاشرت آنها را یاد بگیریم؛

این چه منطق غلطی است؟ چون آنها به دلیلی باید چیزی به نام کراوات دور گردنشان ببندند - که البته ما نمیگوییم شما چرا کراوات میبندید؛ کراوات مال آنهاست - آیا ما هم باید از آنها تقلید کنیم؟

منطق ما برای این‌کار چیست؟

چرا ما لباس و رفتار و آداب معاشرت و حرف زدن و حتّی لهجه‌ی آنها را تقلید کنیم؟

من گاهی میبینم در تلویزیون گزارشگر ما از فلان نقطه‌ی دنیا دارد به زبان فارسی گزارش میدهد و مطلب مربوط به ایران است؛

اما زبان فارسی را طوری حرف میزند مثل این‌که یک انگلیسی دارد به زبان فارسی حرف میزند!

این، ضعف نفس و احساس حقارت است؛

چرا من باید به‌خاطر ایرانی بودنم احساس حقارت کنم؟

من به زبانِ خودم افتخار میکنم؛

من به فرهنگِ خودم افتخار میکنم؛

من به وطن و کشور و گذشته‌ی خودم افتخار میکنم؛

چرا باید از آنها تقلید کنم؟

برای تقلید از آنها دلیلی ندارم.

علم آنها بیشتر است؛

خیلی خوب، ما علمشان را یاد میگیریم و اگر هزینه‌یی هم داشته باشد، میپردازیم. اینها هم اتفاقاً یاد گرفته‌اند که علم را باید با پول عوض کرد.

امروز بیشترین چیزی که برای غربیها مطرح است، پول است.

در اسلام این‌طور نیست.

در اسلام علم شرافت ذاتی دارد.

از نظر آنها علم به عنوان قابل تبدیل بودن به پول ارزش دارد. علمی قیمت دارد که بشود با آن دلار یا پوند به‌دست آورد.

ما از همین حالتِ آنها استفاده میکنیم و علمشان را از آنها میخریم؛

هزینه‌اش را میپردازیم؛ اما از کسی تقلید نمیکنیم و نباید هم بکنیم.

این حرفِ من با شما جوانان است. البته گفتن این حرفها آسان است، اما عمل کردنش به این آسانی نیست؛ دشواری کار ما این است."

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

به نام عالم

چو دزدی با چراغ آید
 
گُزیده‌تر برد کالا

امام خامنه ای در تاریخ ۱۳۹۴/۰۸/۱۲ فرمودند : (منبع )

"  این را بدانید که این شعار شما، «مرگ بر آمریکا»ی شما، این فریادی که ملّت ایران میکشند، این دارای یک پشتوانه و عقبه‌ی منطقی و قوی است؛ دارای پشتوانه‌ی عقلانی است. معلوم هم هست که مراد از «مرگ بر آمریکا»، مرگ بر ملّت آمریکا نیست، ملّت آمریکا هم مثل بقیّه‌ی ملّتها [هستند]، یعنی مرگ بر سیاستهای آمریکا، مرگ بر استکبار؛ معنایش این است، این دارای پشتوانه‌ی عقلانی است؛ قانون اساسی ما به این ناطق است، تفکّرات اصولی و عمیق و منطقی بر این ناطق است و این را برای هر ملّتی که تشریح بکنیم، آن را می‌پسندند و میپذیرند و قبول میکنند. "

سخنان امام خامنه ای مورخ ۱۳۸۹/۰۷/۱۴ (منبع)

" خوب، این علم دو جور میتواند هدف داشته باشد:

یک جور هدفی که دارندگان کنونی علم در دنیا آن هدف را داشتند و دنبال کردند و آن هدف، هدفی است ناپاک و نامقدس.

به ادعاها نگاه نکنید؛

واقعیت قضیه در پیشرفت علمی غرب، واقعیت بسیار تلخ و بسیار تأسف‌آوری است؛ واقعیتی است که انسان به هیچ قیمتی حاضر نیست به سمت آن حرکت کند.

پیشرفت علم در دنیای غرب، چه از وقتی که اساساً تحرک علمی غرب شروع شد - باید گفت تحرک فکری، که مقدمه‌ی تحرک علمی بود - که از قرن شانزدهم میلادی در ایتالیا و در انگلیس و در جاهای دیگر شروع شد، چه آن وقتی که انقلاب صنعتی در قرن هجدهم ابتدا در انگلیس به وجود آمد؛ ایجاد کارخانجات بزرگ و ماشینهای عظیم که بتدریج در طول چند ده سال این اتفاق افتاد، بعد تولید ثروت از این راه - حالا آنچه که در خود آنجاها شد،

چه حقوقی پایمال شد،

چه فقرائی از بین رفتند،

طبقه‌ای که بر اثر این ماشینهای بزرگ به وجود آمد،

چه ظلمهائی به مردم کردند،

آنها بماند - بعد بتدریج گسترش این علم و فناوری در دیگر کشورهای اروپائی،

به قیمت نابودی آزادی بسیاری از ملتها، تهدید هویت بسیاری از ملتها و وارد آمدن یک ظلم عظیم،

همراه با سبعیت بر بسیاری از کشورها و ملتها تمام شد.

آنها احساس کردند مواد اولیه لازم دارند،

احساس کردند بازار فروش لازم دارند؛

این هم در کشورهای دیگر بود؛

لذا از این دانش استفاده کردند و در مقابل شمشیر و نیزه، توپخانه تولید کردند؛

بعد هم انگلیسیها و هلندیها و پرتغالیها و فرانسویها و بعضی دیگر از کشورهای اروپائی راه افتادند رفتند به اطراف دنیا،

آنقدر با ابزار علم و فناوری در دنیا فاجعه‌آفرینی کردند که اگر اینها را جمع کنند، یک دائرةالمعارف عظیم خواهد شد با ده‌ها مجلد و گریه‌آور.

فقط آمریکا هم نیست؛ آمریکا بعد ملحق شده.

 شما ملاحظه کنید اینها در هند چه کردند،

در چین چه کردند.

در قرن نوزدهم، انگلیسیها در هند فجایعی آفریدند که من یقین دارم - شما جوانها کمتر هم به تاریخ و به این چیزها اهمیت میدهید - یکهزارمِ آنچه را که اتفاق افتاده، شما در تبلیغات و در حرفها نشنیده‌اید.

«نهرو» در کتابِ خودش مینویسد اینها آمدند هند. به گفته‌ی او، در دورانی که هنوز انقلاب صنعتی نشده بود و ماشینهای بزرگ به وجود نیامده بود، شبه قاره‌ی هند از لحاظ صنعت، یکی از کشورهای پیشرفته‌ی دنیا بوده.

اینها برای اینکه کار خودشان را پیش ببرند، صنعت هند را نابود کردند؛

طبقه‌ی متوسط هند را نابود کردند؛

پیدایش حرکت به سمت دانش و صنعت را با انواع و اقسام تضییقها متوقف کردند؛

یک بیماری مزمن در کالبد یک ملت به وجود آوردند و تزریق کردند؛

که هنوز که هنوز است، بعد از گذشت تقریباً صد و پنجاه سال از شروع این کارها در هند، این بیماری در آنجا علاج نشده.

شبیه این کار را در چین کردند؛ فجایعی که در چین آفریدند، فشاری که به ملت چین وارد کردند. اینها مال قرن نوزدهم است.

در آفریقا چه کردند. به کمک علم، در خود قاره‌ی آمریکا چه فجایعی را آفریدند. در آفریقا و در آمریکای لاتین، چقدر انسانهای آزاد برده شدند؛ چقدر خانواده‌ها تارومار و نابود شدند. علم را اینجوری پیدا کردند.

 بنابراین جهت علم عبارت بود از حرکت به سمت ثروت،

بدون رعایت ذره‌ای اخلاق و ایمان و معنویت.

اروپائیها همان وقت هم ادعای تمدن میکردند،

اما رفتارشان از وحشیترین قبائل در حملات گوناگون قبیله‌ای وحشیانه‌تر بوده.

اینهائی که عرض میکنم، شعار نیست؛ اینها هر کدامش سند، مدرک و تعبیرات دقیق دارد که چه کار میکردند؛

که الان مجال توضیح نیست.

اگر من گوشه‌ای از آنها را میگفتم، میفهمیدید که در آسیای شرقی، در آفریقا و در نقاط دیگر، به وسیله‌ی همین اروپائیها و غربیها و با ابزار علمِ آنها چه اتفاقی افتاده است. چون هدف، ثروت بود، بنابراین اخلاقی وجود نداشت، مذهبی وجود نداشت، خدائی وجود نداشت.

 ما این علم را نمیخواهیم.

این علم، آن وقتی که رشد پیدا میکند و به منتها درجه میرسد، میشود مثل این چیزی که امروز کشورهای غربی دارند؛

میشود بمب اتم،

میشود این همه ظلم و ستم،

میشود نابودی دموکراسی در مدعیترین کشور دنیا از لحاظ دموکراسی - یعنی آمریکا - میشود اختلاف طبقاتی روزافزون و شکاف طبقاتی؛

میلیونها کارتن‌خواب، میلیونها زیر خط فقر در یک کشور ثروتمند و پیشرفته.

این علم فایده‌ای ندارد.

ما دنبال این علم نیستیم.

نه تعلیمات انبیاء، نه تعلیمات اسلام، نه وجدان انسانی، ما را به این طریق سوق نمیدهد؛ هیچ شوقی در انسان نمیآفریند.

 آن علمی که ما میخواهیم، همراه با تزکیه است.

همین آیاتی که اول این جلسه تلاوت کردند، به این نکته اشاره دارد:

«هو الّذی بعث فی الأمّیّین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة».(جمعه: 2)

اول، تزکیه است. تربیت دین، تربیت قرآن، تربیت اسلام این است.

چرا اول تزکیه؟ برای اینکه اگر تزکیه نبود، علم منحرف میشود.

علم یک ابزار است، یک سلاح است؛

این سلاح اگر در دست یک انسان بدطینت، بددل، خبیث و آدمکش قرار بگیرد، جز فاجعه چیز دیگری نمیآفریند؛

اما همین سلاح میتواند در دست انسان صالح، وسیله‌ی دفاع از انسانها، دفاع از حقوق مردم، دفاع از خانواده باشد.

این علم را بایستی آن وقتی در دست گرفت که با تزکیه همراه باشد. این توصیه‌ی من به شماست."