توبة الله

توبة الله

بنام خداوند بخشنده مهربان - فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
دو نوع توبه داریم : توبه خلق و توبه خداوند.
آیا می دانید که خداوند ، چگونه توبه می کند ؟

آخرین نظرات
  • ۱ فروردين ۰۲، ۲۱:۲۲ - mehraban 75
    👏👏

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قلب و روح» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنان آیت الله محمد شجاعی زنجانی در مورد علم


دریافت

جهل و نادانی شما را هلاک می کنید.

اگر می خواهید بسوی مقصد پیش بروید ، توقف نکنید ، به مهلکه ها و لغزش ها و خطرات نیفتید ، اگر بخواهید در صراط مستقیم پیش بروید ، اول باید علم داشته باشید.

همه حقایق و معارف دینی و قرآنی و الهی را باید یاد بگیرد.

علم در اعتقادات

علم در احکام

علم در رابطه با ایمان

علم در رابطه با عوالم آخرت و احکام آنها

علم در رابطه با طریق سلوک و چگونه طریق سلوک را پیش گرفتن

به هر اندازه که انسان در جهل باشد ، در خطر است.


یاد گرفتن مرحله اول علم سالک است ،

عمل کردن علم را زیادتر می کند ،

و علم بالاتر می آورد ،

که از طرق معمولی یعنی از طریق خواندن و نوشتن و استفاده از عقل نمیتوان به آن علم نائل شد. فقط از طریق عمل حاصل میشود.


اتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ (282 بقره) (مسیر تقوا را در پیش بگیرید که خدا به شما یاد می دهد (علمی که نتیجه تقوا داشتن است) )

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا (29 انفال) (اگر مسیر تقوا و عبودیت و عمل را در پیش بگیرید ، خدا به شما یک فرقانی عنایت می کند ، تشخیص می دهید آنچه را که باید تشخیص بدهید ، می یابید آنچه را که باید بیابید از اسرار وجود ، به اندازه خودتان از حقایق و معارف


سمعت أبا عبد اللّه علیه السّلام یقول: لا یقبل اللّه عملا إلاّ بمعرفه و لا معرفه إلاّ بعمل فمن عرف دلّته المعرفه علی العمل و من لم یعمل فلا معرفه له؛ ألا إنّ الإیمان بعضه من بعض (از اصول کافی جلد اول باب من عمل بغیر علم)


لا یقبل اللّه عملا إلاّ بمعرفه

هر چه معرفت و شناخت بالاتر باشد عمل مقبول تر است ،


و لا معرفه إلاّ بعمل

معرفت هم با خود عمل بدست می آید.


امام صادق : العلم مقرون إلی العمل، فمن علم عمل و من عمل علم و العلم یهتف بالعمل، فإن أجابه و إلاّ ارتحل عنه.

(از اصول کافی جلد اول باب استعمال العلم)


فمن علم عمل

هر کس دانست عمل می کند

و من عمل علم

و هر کس عمل کند به علم بالاتر می رسد.


علم همیشه عمل را صدا میزند و اگر عمل نکند ، آنچیزی که یاد گرفته بود را از دست میدهد.


ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ (قلم 1 )

قسم به ن و قلم و آنچه که ثبت می کند.

قلم در کجا ثبت می کند ؟ خیلی جاها دارد از جمله در قلب انسان


الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿العلق 4﴾ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ﴿العلق 5﴾

منظور از قلم این قلم های چوبی و ... نیست.


العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء

علم را باید خدا در قلب انسان بنویسد


قلب ما همانند یک لوح است

همانند یک آینه است که در مقابل یک لوح بالاتر قرار گرفته


برای اینکه آینه بتواند صور را نشان دهد ،

اولا نباید ناقص باشد ،

دوما تیرگی و زنگ نداشته باشد ،

سوما در مقابل صور باشد و پشت به آنها نباشد ،

چهارما بین آینه و صور پرده ای نباشد ،

پنجما صور زیاد است مثلا اگر اینطرف صور انسانها و آنطرف صور کوههاست و میخواهد صورت کوهها را نشان بدهد در جهت صورت مطلوب قرار بگیرد.

آینه قلب هم همینطور است.

به نام خدا

سه نوع جهنم داریم - سخنان آیت الله توکل


دریافت

اول جهنم اعمال - برای کسانی که عملکرد غلط دارند ، کسانی که گناه می کنند ولی درونشان بیمار نیست ، دل بیمار ندارند . مثلا برای خنده غیبت می کند ولی نمی خواهد یک عده را زیر سوال ببرد و درونش مریض نیست.

دوم جهنم اخلاق که از اولی خیلی بدتر است ، برای کسانی که دل بیمار دارند ، مثلا از سر حسادت غیبت می کند که شخصی را زمین بزند.

سوم جهنم احتجاب که برای اهلش از آتش هم بدتر است ، مثلا فرض کنید پدرتان در یک جمع به شما بی اعتنایی کند و شما حاضر بودید که در زمین فرو می رفتید و این اتفاق برایتان نمی افتاد.

به نا خدا

خطرات موسیقی طبق نظر آیت الله جوادی آملی : ایجاد اشک کاذب و اینکه به اشتباه خیال کنیم عقل عملی ما به درستی تربیت شده

انسان بینش و گرایش دارد.
بینش انسان : انسانها خوبی ها و بدی را می فهمند.
گرایش انسان : انسان ها به خوبی ها گرایش دارند و به بدی ها گرایش ندارند.

برای تنظیم دستگاه بینش و دانش (عقل نظری)، باید راه ‌های برهانی، نظیر فلسفه، حکمت، کلام و عرفان را بپیماییم.
 و برای تنظیم گرایش (عقل عملی)، باید کارهای عملی را پی ‏بگیریم.
عقل عملی مثل مدیر است.
اگر این مدیر به درستی تربیت شود، در برابر فتواهای عقل نظری خضوع می‏ کند؛
 یعنی برای انجام هر کار از عقل نظری فتوا می‏ گیرد؛
 ولی اگر این مدیر به درستی تربیت نشود، خودسری کرده، از مرکز فرهنگی خود که عقل نظری و دانش است، استفتا نمی‏ کند و به عکس از زیرمجموعه خود که شهوت و غضب است، نظر می‏ خواهد و بر اساس میل آن ‌ها عمل می ‏کند.

بدین ترتیب، عقل عملی دیگر مدیر نیست، بلکه شیطان است.
 برای آن‌ که این مدیر هدایت شود، راه‌ های فراوانی وجود دارد.
یکی از راه ‌های هدایت، چنان که در دعای شریف کمیل آمده است: «وسلاحه البکاء»، اشک، آه و گریه است که اسلحه درونی مؤمن است.
ما باید بکوشیم از نواختن به خواندن اشعار منتقل شویم، چون نواختن، نرمش و اشک کاذب به ‌وجود می ‏آورد.

بنابراین، اگر باطن مؤمن به سلاح اشک و ناله مسلح باشد، در مقابل خواسته ‏های غضب و شهوت می ‏ایستد و از آن‌ ها پیروی نمی ‏کند، در غیر این ‌صورت، طبق میل خشم و شهوت تصمیم می ‏گیرد.
 برخی می‏ گویند: من هر کار بخواهم انجام می ‏دهم و به کسی کاری ندارم؛
 یعنی این انسان از مرکز فرهنگی روح پیروی نمی‏ کند و در پی ارضای خواسته ‏های شهوت و غضب است.
 اگر عقل عملی کسی با دعا، مناجات و گریه سر و کار داشته باشد، نرمش صادق می ‏یابد و از عقل نظر پیروی می‏ کند و بر خلاف رضای خدا کاری انجام نمی ‏دهد.
 خواندن و گفتن شعرها یا نثرهای دلپذیر، در نرمی عقل عملی بسیار مؤثر است.
همان ‏طور که خندۀ صادق و کاذب وجود دارد، گریۀ صادق و کاذب هم وجود دارد: گاه انسان با یک طنز ادبی ظریف می ‏خندد که خنده ‏ای صادق است.
 گاهی هم با قلقلک می ‏خندد که کاذب و بی ‏ارزش است.
 گریه هم این ‏گونه است: گاه انسان برای مظلومیت امام حسین (ع) گریه می ‏کند.
گاهی هم با مارش عزا، بی ‏آن‌ که متوفی را بشناسد، اشک می‏ ریزد که اشکی کاذب است.
موسیقی ممکن است چنین خطری داشته باشد؛ یعنی اشکی کاذب به همراه بیاورد و ما خیال کنیم که در عقل عملی ما نرمش ایجاد کرده است.
 این مشکل موسیقی ‏های به اصطلاح عرفانی است.
سایر موسیقی ‏ها هم مسلّماً مخرّب و مخدّرند و موجب نافرمانی عقل عملی از عقل نظری می ‏شوند و انسان را در دام گناه می ‏افکنند.
...
انسان هرچه بالاتر می ‏رود، حرف ‌هایش عاشقانه ‏تر و شورانگیزتر می ‏شود.
آنگاه همان‌ طور که در قدم نخست نواختن را رها کرد، در گام بعدی خواندن را هم کنار می‏ نهد. البته خواندن، اگر غنا نباشد، از بهترین نعمت ‌ها است.
اگر می ‏خواهید در بهشت از صوت خوش داود (علیه السلام) (قاری بهشت) بهره ‏مند شوید، باید از گوش خود مواظبت کنید تا هر چیزی را نشنود.
 در این صورت، در گام سوم به جایی می ‏رسید که وقتی اشعار یا مطالب اخلاقی عرفانی را مطالعه می کنید، اشک از دیدگانتان جاری می ‏شود.

منبع

به نام خدا

امام صادق (علیه السلام)
لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَقَامُوا اَلصَّلاَةَ وَ آتَوُا اَلزَّکَاةَ وَ حَجُّوا اَلْبَیْتَ وَ صَامُوا شَهْرَ رَمَضَانَ ثُمَّ قَالُوا لِشَیْ ءٍ صَنَعَهُ اَللَّهُ أَوْ صَنَعَهُ رَسُولُ اَللَّهِ ص أَلاَّ صَنَعَ خِلاَفَ اَلَّذِی صَنَعَ أَوْ وَجَدُوا ذَلِکَ فِی قُلُوبِهِمْ لَکَانُوا بِذَلِکَ مُشْرِکِینَ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَةَ فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع عَلَیْکُمْ بِالتَّسْلِیمِ.
امام صادق علیه السلام فرمود:


««اگر مردمی خدای یگانه بی شریک را عبادت کنند و نماز گزارند و زکات دهند و حج خانه خدا بجا آرند و ماه رمضان را روزه دارند، و پس از همه اینها نسبت بچیزی که خدا یا رسولش کرده بگویند:
چرا بر خلاف این نکرد؟
 یا این معنی را در دل خود احساس کنند(بی آنکه بزبان آورند)به همین سبب مشرک باشند،


سپس این آیه را تلاوت فرمود: «به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن حقیقی نخواهند بود، مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع واختلاف دارند به داوری بپذیرند؛ سپس از حکمی که کرده ای دروجودشان هیچ دل تنگی و ناخشنودی احساس نکنند، وبه طور کامل تسلیم شوند. - آیه 65 سوره نساء-»
سپس امام صادق علیه السلام فرمود: بر شما باد بتسلیم.»»

 

یک حدیث :

إِنَّ فِی اَلْجَسَدِ لَمُضْغَةً إِذَا صَلُحَتْ صَلُحَ لَهَا سَائِرُ اَلْجَسَدِ.

««و در حدیث است که در بدن آدمى قطعه گوشتى است که اگر او اصلاح شود تمام اعضاء و جوارح اصلاح میگردد(دل)»»


از امام صادق :
دَخَلَ عَلَیْهِ قَوْمٌ مِنْ هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ یَتَکَلَّمُونَ فِی اَلرُّبُوبِیَّةِ فَقَالَ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ عَظِّمُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَقُولُوا مَا لاَ نَقُولُ فَإِنَّکُمْ إِنْ قُلْتُمْ وَ قُلْنَا مِتُّمْ وَ مِتْنَا ثُمَّ بَعَثَکُمُ اَللَّهُ وَ بَعَثَنَا فَکُنْتُمْ حَیْثُ شَاءَ اَللَّهُ وَ کُنَّا.
««گروهى از آنها که در باب ربوبیت و پروردگارى سخن میگویند بر آن حضرت داخل شدند حضرت فرمود که از خدا بترسید و از عذابش بپرهیزید و خدا را تعظیم کنید و بزرگ شمارید و آنچه را که ما نمیگوئیم مگوئید زیرا که شما اگر بگوئید و ما بگوئیم شما می میرید و ما می میریم بعد از آن خدا شما را بر انگیزد و ما را بر انگیزد پس شما در جائى باشید که خدا خواهد و ما نیز در جایى باشیم که خدا خواهد.»»


ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است