بنام خداوند بخشنده مهربان - فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ دو نوع توبه داریم : توبه خلق و توبه خداوند. آیا می دانید که خداوند ، چگونه توبه می کند ؟
آنها که خدا و پیامبرش را آزار میدهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده کرده است.(57)
علی ابن ابراهیم صاحب تفسیر می گوید که این آیه در خصوص کسانی است که غصب کردند حق امام علی و حق حضرت زهرا و او را اذیت کردند.
زیرا اذیت علی و فاطمه در حقیقت اذیت رسول الله است.
ما یکی روحیم اندر دو بدن
علی ابن ابراهیم می گوید که رسول الله فرموده : "هر کس اذیت کند فاطمه را در حیات من مانند کسی است که اذیت کند فاطمه را بعد از موت من ، و هر کس بعد از وفات من او را اذیت کند مانند کسی است که او را در حیات من اذیت کرده است ، و کسی که او را اذیت کند مرا اذیت کرده است ، و کسی که مرا اذیت بکند خدا را اذیت کرده است."
منزلت عبودی او نزد خدا بنحوی است که سیدة النساء العالمین است.
سیدة النساء العالمین یکی از القاب فاطمة الزهرا است.
هیچ زنی در عبودیت از اول تا آخر به زهرا نمی رسد.
این لقب هم از طریق شیعیان وارد شده است و هم از طریق سنی ها
در روایتی آمده :
مفضل می گوید من به امام صادق گفتم که اینکه رسول الله فرموده که فاطمه سیدة النساء العالمین است ، شما به من توضیح دهید که او سیده زنان در زمان خودش بوده یا همیشه در همه عوالم ؟ امام صادق فرمود : اینکه سیده زنان عالم خودش باشد لقب حضرت مریم است ، اما فاطمه سیدة النساء العالمین از اول تا آخر است.
آمده است که وقتی حضرت زهرا به نماز می ایستاد ، در نمازش آنچنان عروج داشت که هفتاد هزار ملک به او سلام می دادند در موقعی که به نماز قیام می کرد مرتبا او را با این لفظ ندا می کردند : " ان الله اصطفاک و طهرک علی نساء العالمین "
در روایتی آمده : چند روزی بر حضرت رسول الله گذشت که طعامی پیدا نکرد ، گرسنگی بر رسول الله سخت شد و به منزل زنان خودش سر زد که غذایی نبود و چیزی پیدا نکرد ،
به منزل حضرت زهرا آمد و گفت دخترم نزد تو چیزی هست که من بخورم ؟ من گرسنه هستم . حضرت زهرا گفت : نه به جانم قسم می خورم چیزی نیست .
رسول الله بیرون رفت . بعد از اینکه رسول الله رفت ، کنیزکی آمد و دو تا نان و مقداری گوشت آورد و به حضرت زهرا داد ،
حضرت زهرا آنها را گرفت و در یک کاسه گذاشت ، و رویش چیزی کشید ، حضرت زهرا خیلی مسرور شد که اینها را برای پدرش که خیلی گرسنه بود ذخیره می کند ،
و با اینکه خودش و فرزندانش گرسنه بودند آنها برای پدرش نگه داشت ،
و حسن یا حسین را (یک کدامشان را ) به دنبال رسول الله فرستاد ،
هنگامی که رسول الله برگشت و حضرت زهرا پوشش روی کاسه را برداشت ، دید در آن کاسه که فقط دو نان و یک تکه گوشت بود ،
پر از نان و گوشت شده است ، و مبهوت شد که چطور شد و دانست که این از نزد خداست ( من عند الله ) و حمد خدا گفت و صلوات بر پدرش رسول الله فرستاد ،
و غذا را به محضر پدرش آورد ، رسول الله وقتی غذا را دید ، خدا را حمد کرد و فرمود :أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا (این غذا را از کجا آوردی ) حضرت زهرا گفت که قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ( این از نزد خداست خدا به هر کس که بخواهد رزق می رساند بدون حساب )
و حضرت رسول الله به دنبال حضرت علی علیه السلام که گرسنه بود فرستاد که بیاید و غذا را با هم بخورند ،
و حضرت علی آمد و رسول الله و حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین از آن غذا خوردند،
و جمیع زنان پیامبر هم که گرسنه بودند از آن غذا خوردند و همه آنها سیر شدند ،
و بعد از آن هم مدتی از آن غذا خوردند و حضرت زهرا به همسایه ها هم از آن غذا دادند .
و این مساله یکبار نبوده و تکرار داشته است.
وقتی که حضرت زهرا و امام علی ازدواج کردند ، در بعضی روایات آمده که پیامبر کارها بین آنها تقسیم کرد و در بعضی روایات آمده که خوشان کارها را بین خودشان تقسیم کردند که کارهای داخل خانه را حضرت زهرا انجام بدهد و کارهای خارج خانه را امام علی علیه السلام
روزی حضرت امیر به حضرت زهرا گفت که : نزد تو چیزی هست که بخوریم ، حضرت زهرا گفت نه قسم به خدای کعبه که تو را بزرگ کرده است سه روز است که در خانه چیزی نیست ،
حضرت امیر فرمودند که چرا به من نگفتی ،
حضرت زهرا فرمود پدرم رسول الله نهی کرده که من چیزی از تو بخواهم ،
حضرت علی خارج شد و رفت و دیناری را قرض گرفت که غذایی تهیه کند ،
در راه برگشت مقداد را دید که در گرما بیرون آمده و عرق کرده ،
امام تعجب کرد و از مقداد پرسید : در این ساعت چرا بیرون آمدی ؟
در یک روایت آمده که مقداد گفت بخاطر گرسنگی ،
و در روایت دیگر آمده که مقداد گفت کاری نداشته باشید یا امیر المومنین و امام دوباره به مقداد گفت بگو و مقداد گفت کاری نداشته باشید یا امیر المومنین و هی مقداد نمی خواست بگوید و امام علی به او می گفت بگو که چرا بیرون آمدی ،
و امام علی با قاطعیت گفت که نباید از من پنهان کنی ، مقداد گفت که من و زن و بچه ام گرسنه بودیم و من بیرون آمدم که ببینم چیزی برای خوردن پیدا می کنم یا نه ؟ اینجا گفت که گرسنگی مرا بیرون آورد.
حضرت امیر گفت که من هم برای همین مسئله بیرون آمدم و دیناری را قرض کردم و آن دینار را به تو می دهم ، تو را بر خودم مقدم می دارم ،
و دست خالی به خانه برگشت ، و دید که رسول الله یک گوشه ای نشسته و فاطمه هم یک طرف مشغول نماز است و بین ایندو یک چیزی است که رویش پوشیده شده ،
وقتی حضرت زهرا نمازش تمام شد پوشش روی آنرا برداشت و دید که یک کاسه پر از نان و گوشت است ،
حضرت امیر به فاطمه گفت که أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا (این از کجا آمده ) حضرت زهرا گفت که قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ( این از نزد خدا آمده )
رسول الله به حضرت امیر المومنین گفت که می خواهید بگویم که مثل تو و مثل حضرت زهرا مثل چیست ؟
گفت : بله بفرمایید.
به حضرت امیر گفت که مثل تو مثل زکریا است هنگامی که نزد مریم رفت و دید که در محراب غذایی هست و گفت " یَا مَرْیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ "
و آن غذا را خوردند و خیلی هم طولانی از آن استفاده کردند.
فاطمه یعنی هم خودش و هم محبین و شیعه هایش از بدی ها و از آتش و جهنم دور شده اند. زهرا یعنی نور روشن و تابنده ای که می درخشد و همه جا را روشن می کند. حقیقت نوری فاطمه زهرا روشنگر همه عوالم است ، چه آسمان باشد چه زمین. به لحاظ اینکه حقیقت حضرت زهرا یک حقیقت نوری بالاست ،
نور منشعب از حقیقت الرسول و حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم است ، طبعا به این لحاظ زهرا است ،
مخصوصا در عوالم ملکوت ،
این نور بسیار روشنگری خاصی دارد ،
در روایتی از امام صادق سلام الله علیه آمده که خدای متعال حضرت زهرا سلام الله علیها را از نور عظمت خود خلق کرد ،
وقتی خلق کرد همه آسمان و زمین با اشراق آن نور روشن شدند ،
حتی ملائکه سوال کردند که این چه نوریست ؟
گفته شد نوری که از عظمت حق و وحی آمده ،
این سخن آمده از ناحیه خدا به ملائکه که این نوری است از عظمت من که من در آسمانها جا داده ام و آنرا به زودی از سوی یکی از انبیائم که رسول اکرم صلی الله و آله وسلم باشد در دنیا به ظهور خواهم رسانید.
این صلوات منسوب به محی الدین عربی : صل علی جوهرة القدسیه فی تعین الانسیه صورة النفس الکلیه حقیقت حضرت زهرا بسیار بالاست ،
یک جوهر قدسی و یک نور بسیار بالا و الهی و ملکوتی است که در این عالم ماده به شکل یک انسان یا در تعین انسان ظهور پیدا کرده است و همان نفس کلیه است . مانند حقیقت حضرت رسول صلی الله و آله وسلم و حقیقت حضرت امیر سلام الله علیه و یا حضرات دیگر ائمه سلام الله علیهم اجمعین.
در روایات آمده که چرا حضرت زهرا به این نام نامیده شده ؟
در روایات آمده آنوقت که حضرت زهرا در محراب خودش به عبادت مشغول می شد ( که زیاد عبادت می کرد ) نور او آسمانها را روشن می کرد یعنی می تابید به عوالم بالا و ملکوت ، مقصود از آسمانها ملکوت است ( البته نه در نظر افراد محجوب ، برای آنها که حقایق برای آنها مکشوف است )
چرا به دختر رسول اکرم فاطمه و زهرا می گویند ؟ 6.46 فاطمه یعنی هم خودش و هم محبین و شیعه هایش از بدی ها و از آتش و جهنم دور شده اند. زهرا یعنی نور روشن و تابنده ای که می درخشد و همه جا را روشن می کند. حقیقت نوری فاطمه زهرا روشنگر همه عوالم است ، چه آسمان باشد چه زمین. به لحاظ اینکه حقیقت حضرت زهرا یک حقیقت نوری بالاست ،
نور منشعب از حقیقت الرسول و حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم است ، طبعا به این لحاظ زهرا است ،
مخصوصا در عوالم ملکوت ،
این نور بسیار روشنگری خاصی دارد ،
در روایتی از امام صادق سلام الله علیه آمده که خدای متعال حضرت زهرا سلام الله علیها را از نور عظمت خود خلق کرد ،
وقتی خلق کرد همه آسمان و زمین با اشراق آن نور روشن شدند ،
حتی ملائکه سوال کردند که این چه نوریست ؟
گفته شد نوری که از عظمت حق و وحی آمده ،
این سخن آمده از ناحیه خدا به ملائکه که این نوری است از عظمت من که من در آسمانها جا داده ام و آنرا به زودی از سوی یکی از انبیائم که رسول اکرم صلی الله و آله وسلم باشد در دنیا به ظهور خواهم رسانید.
این صلوات منسوب به محی الدین عربی : صل علی جوهرة القدسیه فی تعین الانسیه صورة النفس الکلیه حقیقت حضرت زهرا بسیار بالاست ،
یک جوهر قدسی و یک نور بسیار بالا و الهی و ملکوتی است که در این عالم ماده به شکل یک انسان یا در تعین انسان ظهور پیدا کرده است و همان نفس کلیه است . مانند حقیقت حضرت رسول صلی الله و آله وسلم و حقیقت حضرت امیر سلام الله علیه و یا حضرات دیگر ائمه سلام الله علیهم اجمعین.
در روایات آمده که چرا حضرت زهرا به این نام نامیده شده ؟
در روایات آمده آنوقت که حضرت زهرا در محراب خودش به عبادت مشغول می شد ( که زیاد عبادت می کرد ) نور او آسمانها را روشن می کرد یعنی می تابید به عوالم بالا و ملکوت ، مقصود از آسمانها ملکوت است ( البته نه در نظر افراد محجوب ، برای آنها که حقایق برای آنها مکشوف است )
محدثه یعنی با ملائکه تکلم می کرده و گفتگو داشته و و با جبرئیل تکلم می کرده و حضرت امیر هم آنها را کتابت می کرده و این به آن معنا نیست که مقام حضرت زهرا از امام علی بالاتر باشد. زیاد به عبادت خدا می ایستاد که حتی گاهی پاهای مبارکش ورم می کرد. خوف و خشیت او بالا بود و زیاد از خدا می ترسید. گاهی خوف به قدری بر حضرت زهرا غلبه می کرد که سوالاتی خاص از رسول الله می پرسید. روایتی از حضرت امیر سلام الله علیه : فاطمه به پدرش رسول اکرم گفت که : پدر من تو را در روز موقف اعظم در کجا ببینم ؟ (روزی که همه در پیشگاه خدا قرار می گیرند و آن قیامت باشد و در روز ترس ها ) پیامبر فرمود مرا در در بهشت می بینی که در دستم لوای حمد است. آنجا می توانی مرا ببینی که من شفاعت می کنم به کسانی که لایق شفاعتند (مسلمان ها و مومنین را )
فاطمه گفت اگر در آنجا ندیدم چطور ؟ پیامبر گفت در کنار حوض می توانی ببینی ( حوض یک عالم بالای حیات است که ساقی آن حضرت امیر سلام الله علیه است و حوض مخصوص رسول الله است و سیراب میشوند صاحبان و اهلش از آن حوض کوثر ) گفت که مرا در حوض می توانی ببینی که من سیراب می کنم امتم را.
فاطمه گفت ای پدر اگر آنجا هم ندیدم چطور ؟ پیامبر گفت : در صراط می توانی ببینی و من در صراط ایستاده ام و می گویم و دعا می کنم و شفاعت می کنم امتم را که خدایا مسلمانها را سالم از اینجا بگذران.
فاطمه گفت اگر آنجا هم ندیدم چطور ؟ پیامبر گفت که مرا در نزد میزان ببین که در آنجا باز شفاعت می کنم امتم را
فاطمه گفت اگر ملاقات نکردم چطور ؟ پیامبر گفت که مرا در لبه جهنم هم می توانی ببینی که شرر و آتش جهنم را نمی گذارم به امتم و آنها که باید شفاعت کنم نمی گذارم به آنها برسد و نمی گذارم به جهنم وارد شوند.
در اینجا فاطمه خوشحال شد و شاد شد و مسرور شد ( زیرا رسول خدا در لبه جهنم هم هست و می توان از شفاعت او در لبه جهنم هم استفاده کرد )
(البته حضرت زهرا خودش از شفیعان روز جزاست ولی خوف و خشیت بسیار بالایی داشت.)
حضرت زهرا ارادت بسیار زیادی به رسول الله داشت حضرت امیر می فرماید : رسول الله وارد منزل فاطمه شد که در گردن حضرت زهرا گردنبندی دید که رسول الله رویش را برگرداند و حضرت زهرا فورا متوجه شد و آنرا قطع کرد و به کنار انداخت که رسول الله رو به فاطمه کرد و گفت تو از من هستی ای فاطمه و در همین حال فقیری آمد که حضرت زهرا آن گردنبند را به آن فقیر داد که در اینجا رسول الله فرمود که غضب خدا و غضب من شدت میابد بر کسی که خون مرا بریزد و مرا و عترت مرا اذیت کند (اشاره به اذیتی که در آینده متوجه حضرت زهرا میشود)
رسول الله هم ارادت زیادی به حضرت زهرا داشت. این روایت را هم سنی ها نقل کردند و هم شیعه ها که رسول الله فرموده اند : فاطمة بضعة منی
فاطمه جزئی از من است.
و می فرمود هر کس او را مسرور کند مرا مسرور کرده و هر کس او را بد حال کند مرا بدحال کرده.
فاطمه عزیز ترین مردم نزد من است ( البته نه به این لحاظ که دخترش بود بلکه به لحاظ منزلت و مقام عبودی فاطمه بود.) دریافت همه صوت ها
حضرت زهرا (س) وقتی در مورد غصب فدک سخنرانی کردند چگونه به میان مردان رفتند؟ خمار روی سر مبارک پیچیدند خمار از روسری های فعلی بزرگتر است. جلباب پوشیدند و کل بدن مبارک را پوشاندند. با اینکه بدن مبارک را کاملا پوشانده بودند ، ولی همراهان هم آمدند و دور حضرت را گرفتند. برای اینکه هیچ اجنبی و نا محرمی حتی پیکره مبارک حضرت را هم نبیند. حتی پوشش به قدری بلند بود که هنگام حرکت زیر پای حضرت رفته بود . بله حضرت زهرا (س) به مسجد رفتند و خطبه خواندند. ولی چگونه رفتند . چگونه رفتند. از این مادر حضرت زینب (س) تربیت شد. از این مادر. حضرت زینب (س) در مجلس یزید فرمودند: آیا این این عدالت است که همسرت و کنیزانت را پشت پرده بردی که نا محرم نبیند ، ولی دختران پیامبر (ص) را در شهر بگردانی ؟ پرده حشمت آنان را هتک کنی ؟ چهره های آنان را آشکار کنی که نا محرم و اجنبی ببیند ؟ آیا ما اینگونه فرزندان خود را تربیت می کنیم. آیا جامعه ما واقعا پیرو حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) است.
آیا ما واقعا زهرایی و زینبی هستیم؟
-----------------
با دقت بخوانید تا بی سوادان و شیاطین گمراهتان نکنند.
آیا اسوه و الگوی دیگران شدن نیاز به اراده کردن و تصمیم گرفتن دارد ؟ حضرت محمد (ص) و حضرت ابراهیم (ص) چه اراده کنند که اسوه دیگران باشد یا نباشند باز هم اسوه هستند.
کودکان در هر محیطی تربیت شود ، در آن محیط اسوه ای دارد. در محیط خانواده تا وقتی که فرزند رشد عقلی پیدا نکرده پدر و مادر اسوه هستند. پدر و مادر باید اسوه حسنه باشند. هم اسوه دیداری باشد هم اسوه شنیداری باشد هم اسوه کرداری باشد. پدر و مادر چه بخواهند و چه نخواهند اسوه فرزندانشان هستند. مثلا در مورد پوشش پدر و مادر باید اسوه حسنه باشند نه اسوه بی حیایی هر لباسی که مادر و یا پدر بپوشند و یا هر پوششی که به فرزندان خود بپوشانند ، چه بخواهند ، چه نخواهند از طریق دیداری آن نوع لباس پوشیدن را به فرزند خود آموزش می دهند. آیا با این پوشش به فرزند خود حیا و عفت و پاکدامنی می دهد. یا حیا را در درون فرزندان سرکوب می کنند حیا از فطریات است و خدا در فطرت ما قرار داده. آیا پدر و مادر این فطرت را شکوفا می کنند یا آنرا سرکوب می کنند. چه بخواهند و چه نخواهند. ربطی به نیت و قصد و اراده والدین ندارد. پیکر و جسم شما باید جوری باشد که آنچه را که خدا در نهاد فرزند ودیعه گذاشته را شکوفا کند ، نه سرکوب کند. آیا پیکر شما فرزند را به یاد خدا می اندازد یا به یاد شیطان. حضرت زهرا (س) وقتی در مورد غصب فدک سخنرانی کردند چگونه به میان مردان رفتند؟ خمار روی سر مبارک پیچیدند خمار از روسری های فعلی بزرگتر است. جلباب پوشیدند و کل بدن مبارک را پوشاندند. با اینکه بدن مبارک را کاملا پوشانده بودند ، ولی همراهان هم آمدند و دور حضرت را گرفتند. برای اینکه هیچ اجنبی و نا محرمی حتی پیکره مبارک حضرت را هم نبیند. حتی پوشش به قدری بلند بود که هنگام حرکت زیر پای حضرت رفته بود . بله حضرت زهرا (س) به مسجد رفتند و خطبه خواندند. ولی چگونه رفتند . چگونه رفتند. از این مادر حضرت زینب (س) تربیت شد. از این مادر. حضرت زینب (س) در مجلس یزید فرمودند: آیا این این عدالت است که همسرت و کنیزانت را پشت پرده بردی که نا محرم نبیند ، ولی دختران پیامبر (ص) را در شهر بگردانی ؟ پرده حشمت آنان را هتک کنی ؟ چهره های آنان را آشکار کنی که نا محرم و اجنبی ببیند ؟ آیا ما اینگونه فرزندان خود را تربیت می کنیم. آیا جامعه ما واقعا پیرو حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) است.
آیا ما واقعا زهرایی و زینبی هستیم؟
(وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ [٢٤:٣١[ و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید ﴿سوره نور-٣١﴾
علی علیه السلام به پدرم گفت : ای رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن ) ما در زیر کساء چه فضیلتی (و چه شرافتی ) نزد خدا دارد؟
پیغمبر(صلی الله و آله و سلم ) فرمود: سوگند بدان خدائی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما در انجمن و محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند
1- جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق )
2- و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند،
علی علیه السلام (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند،
دوباره پیغمبر (صلی الله و آله و سلم ) فرمود: ای علی سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید ذکر نشود این خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند
3- و در میان آنها اندوهناکی باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند
4- و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید
5- و نه حاجت خواهی باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد،
علی علیه السلام گفت : بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و هم چنین سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.
پ.ن : ان شاء الله از محرومین از این فضل بی نهایت خدا نباشیم.