توبة الله

توبة الله

بنام خداوند بخشنده مهربان - فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
دو نوع توبه داریم : توبه خلق و توبه خداوند.
آیا می دانید که خداوند ، چگونه توبه می کند ؟

آخرین نظرات
  • ۱ فروردين ۰۲، ۲۱:۲۲ - mehraban 75
    👏👏

۲ مطلب در اسفند ۱۴۰۰ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنانی از علامه حسن زاده آملی

که ان شاء الله از نور آن بهره گیریم و مانند کفار از این نور به سمت تاریکی و ظلمت نرویم و به دنبال این نباشیم که کفار ما را تایید کنند.



دریافت

از جانب حق امید آن دارم که در گروه کسانی باشم که از جانب خدا تایید شد و این نعمت را نگهداری کرد و دیگران را هم تایید کرد. ( از خدا گرفت ، خودش در عالم کسی شد و دست دیگران را هم گرفت.)
و پایبند به دستورات شرع محمدی باشد و مقید باشد و دیگران را هم به آداب شرع محمدی پایند کند.
از کسانی نباشد که ابا کردند و دستورات خدا را نپذیرفتند و توفیق پیدا کند که از کسانی باشد که بپذیرد.
شریعت سخنان حضرت محمد ، طریقت افعال و کارهای حضرت محمد و حقیقت احوال حضرت محمد است (که نتیجه شریعت و طریقت این است که او را بیابد.)
اگر حضرت موسی هم در زمان حضرت محمد زنده بود می بایست از حضرت محمد پیروی کند و زیر پرچم او باشد.
اکثر انسان ها آرزو دارند که به کمالات عالیه و علم و معرفت دست یابند ولی حاضر نیستند که تن به کار دهند و زحمت بکشند و با این آرزو پیر می شوند.


به قول حافظ
حسن ز بصره، بلال از حبش، صهیب از روم، ز خاک مکه ابوجهل، این چه بوالعجبی ست


مثل آن شخص نباشید که پدرش بزرگان بسیاری را تربیت کرد و خودش که در خانه پدرش بزرگ شد آخر نفهمید که پدرش چه کسی است !


پیامبر را می شناسید ؟
تو اصل وجود آمدی از نخست    
دگر هر چه موجود شد فرع توست


اگر باغبان (خدا) امید ثمر نمیداشت ، شجر نمی کاشت.
درخت یک ظاهر دارد که می بینیم و یک باطن دارد ، باطنش چیست ؟ باطن درخت آن هسته ای است که درخت از آن روییده و رشد کرده و درخت شده.
حضرت محمد هم مثل همان دانه است که کل عالم از او ایجاد شد.


حضرت محمد اسم اعظم الهی است.
حضرت محمد خاتم است . خاتم به معنی مهر زدن و تایید کردن .
فرض کنید در یک مملکت انسانها قراردادی می نویسند و آن را امضاء می کنند ، ولی این مملکت یک بزرگی دارد که تا او آن قرارداد را مهر نزند این قرارداد ارزشی ندارد ، به مهر آن بزرگ خاتم می گویند. که مهر او کار را تمام می کند.

----------------------

پ . ن : برخی در ایران بزرگ می شوند و بزرگانی مثل علامه حسن زاده آملی را هم می شناسند ولی از نور ایشان استفاده نمی کنند.

به نا خدا

خطرات موسیقی طبق نظر آیت الله جوادی آملی : ایجاد اشک کاذب و اینکه به اشتباه خیال کنیم عقل عملی ما به درستی تربیت شده

انسان بینش و گرایش دارد.
بینش انسان : انسانها خوبی ها و بدی را می فهمند.
گرایش انسان : انسان ها به خوبی ها گرایش دارند و به بدی ها گرایش ندارند.

برای تنظیم دستگاه بینش و دانش (عقل نظری)، باید راه ‌های برهانی، نظیر فلسفه، حکمت، کلام و عرفان را بپیماییم.
 و برای تنظیم گرایش (عقل عملی)، باید کارهای عملی را پی ‏بگیریم.
عقل عملی مثل مدیر است.
اگر این مدیر به درستی تربیت شود، در برابر فتواهای عقل نظری خضوع می‏ کند؛
 یعنی برای انجام هر کار از عقل نظری فتوا می‏ گیرد؛
 ولی اگر این مدیر به درستی تربیت نشود، خودسری کرده، از مرکز فرهنگی خود که عقل نظری و دانش است، استفتا نمی‏ کند و به عکس از زیرمجموعه خود که شهوت و غضب است، نظر می‏ خواهد و بر اساس میل آن ‌ها عمل می ‏کند.

بدین ترتیب، عقل عملی دیگر مدیر نیست، بلکه شیطان است.
 برای آن‌ که این مدیر هدایت شود، راه‌ های فراوانی وجود دارد.
یکی از راه ‌های هدایت، چنان که در دعای شریف کمیل آمده است: «وسلاحه البکاء»، اشک، آه و گریه است که اسلحه درونی مؤمن است.
ما باید بکوشیم از نواختن به خواندن اشعار منتقل شویم، چون نواختن، نرمش و اشک کاذب به ‌وجود می ‏آورد.

بنابراین، اگر باطن مؤمن به سلاح اشک و ناله مسلح باشد، در مقابل خواسته ‏های غضب و شهوت می ‏ایستد و از آن‌ ها پیروی نمی ‏کند، در غیر این ‌صورت، طبق میل خشم و شهوت تصمیم می ‏گیرد.
 برخی می‏ گویند: من هر کار بخواهم انجام می ‏دهم و به کسی کاری ندارم؛
 یعنی این انسان از مرکز فرهنگی روح پیروی نمی‏ کند و در پی ارضای خواسته ‏های شهوت و غضب است.
 اگر عقل عملی کسی با دعا، مناجات و گریه سر و کار داشته باشد، نرمش صادق می ‏یابد و از عقل نظر پیروی می‏ کند و بر خلاف رضای خدا کاری انجام نمی ‏دهد.
 خواندن و گفتن شعرها یا نثرهای دلپذیر، در نرمی عقل عملی بسیار مؤثر است.
همان ‏طور که خندۀ صادق و کاذب وجود دارد، گریۀ صادق و کاذب هم وجود دارد: گاه انسان با یک طنز ادبی ظریف می ‏خندد که خنده ‏ای صادق است.
 گاهی هم با قلقلک می ‏خندد که کاذب و بی ‏ارزش است.
 گریه هم این ‏گونه است: گاه انسان برای مظلومیت امام حسین (ع) گریه می ‏کند.
گاهی هم با مارش عزا، بی ‏آن‌ که متوفی را بشناسد، اشک می‏ ریزد که اشکی کاذب است.
موسیقی ممکن است چنین خطری داشته باشد؛ یعنی اشکی کاذب به همراه بیاورد و ما خیال کنیم که در عقل عملی ما نرمش ایجاد کرده است.
 این مشکل موسیقی ‏های به اصطلاح عرفانی است.
سایر موسیقی ‏ها هم مسلّماً مخرّب و مخدّرند و موجب نافرمانی عقل عملی از عقل نظری می ‏شوند و انسان را در دام گناه می ‏افکنند.
...
انسان هرچه بالاتر می ‏رود، حرف ‌هایش عاشقانه ‏تر و شورانگیزتر می ‏شود.
آنگاه همان‌ طور که در قدم نخست نواختن را رها کرد، در گام بعدی خواندن را هم کنار می‏ نهد. البته خواندن، اگر غنا نباشد، از بهترین نعمت ‌ها است.
اگر می ‏خواهید در بهشت از صوت خوش داود (علیه السلام) (قاری بهشت) بهره ‏مند شوید، باید از گوش خود مواظبت کنید تا هر چیزی را نشنود.
 در این صورت، در گام سوم به جایی می ‏رسید که وقتی اشعار یا مطالب اخلاقی عرفانی را مطالعه می کنید، اشک از دیدگانتان جاری می ‏شود.

منبع