توبة الله

توبة الله

بنام خداوند بخشنده مهربان - فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
دو نوع توبه داریم : توبه خلق و توبه خداوند.
آیا می دانید که خداوند ، چگونه توبه می کند ؟

آخرین نظرات
  • ۱ فروردين ۰۲، ۲۱:۲۲ - mehraban 75
    👏👏

۷ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

به نام خدا

سوال :

چرا کفار از خدا دورند ، ولی خدا از رگ گردن به آنها نزدیک تر است ؟

سخنان آیت الله جوادی آملی



دریافت

گاهی ممکن است از یک طرف قرب و نزدیکی باشد و از طرف دیگر قرب و نزدیکی نباشد ، بلکه دوری باشد ، نه نزدیکی .

لذا خدای سبحان به کافر و مومن به یک نحو نزدیک است ، و از آن طرف مومن به خدا نزدیک است ، ولی کافر به خدا نزدیک نیست .

مومن در اثر انجام اعمال قربی (اعمالی که موجب رسیدن به خداست ) با نماز خواندن

که قربان کل تقی ( موجب رسیدن هر متقی و پرهیزکار) و انجام سایر عبادات به خدا نزدیک است ، ولی کافر ، بخاطر ترک اعمال قربی ، و ارتکاب اعمال مبعد (دور کننده ) از خدا دور است .

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى ۚ أُولَٰئِکَ یُنَادَوْنَ مِن مَّکَانٍ بَعِیدٍ [فصلت:٤٤]
هرگاه آن را قرآنی عجمی قرار می‌دادیم حتماً می‌گفتند: «چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمی از پیغمبری عربی؟!» بگو: «این (کتاب) برای کسانی که ایمان آورده‌اند هدایت و درمان است؛ ولی کسانی که ایمان نمی‌آورند، در گوشهایشان سنگینی است و گویی نابینا هستند و آن را نمی‌بینند؛ آنها (همچون کسانی هستند که گوئی) از راه دور صدا زده می‌شوند!»

این بعد و دوری فقط از طرف کافر است و از دو طرف نیست.

خدای سبحان از هیچ شخصی یا چیزی دور نیست .

وقتی خدای سبحان بفرماید

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ [ق:١٦]
ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!

پس از هیچ موجودی دور نیست.

اگر تفاوتی است از طرف بندگان است ، نه از طرف خدا

خدای سبحان به همه نزدیک است ، ولی همگان به خدا نزدیک نیستند ، بعضی نزدیکند ، بعضی ، دور.

ادامه بحث در مطلب زیر

سخنان آیت الله جوادی آملی در مورد بحث ولایت انسان در قرآن (1)

به نام خداوند

سخنان آیت الله جوادی آملی :


دریافت

مظهر هو الولی باشید ولو در شئون نفس خود

زمام نفس خود را به دست قوای نفس خود ندهید

اگر نتوانستید مثل حضرت عیسی علیه السلام که از گل ، به اذن الله پرنده درست می کرد ، یا اگر نتوانستید مثل سایر اولیاء الله طی الارض کنید ،

لا اقل سعی کنید ولی شئون نفس باشید.

ولی چشمتان و گوشتان و خیالتان و شهوت و غضبتان باشید ،

گرچه سخت است.

بکوشید مظهر این نام مبارک باشید لا اقل در محدوده روح و قوای روحی تان

برخی می گویند ما می خواهیم گناه نکنیم ، ولی نمی توانیم ، بخاطر این است که شهوت مولای آنهاست .

برخی کنترل غضب خود را ندارند ، بخاطر این است که غضب مولای آنهاست .

اینکه در روایت می گویند:

اگر کسی مالک خود بود در حالت رضا و در حالت غضب ، سعادتمند می شود ،

یعنی حداقل مظهر هو الولی بود در مرتبه نفس و شئون نفسی

آنکسی که تخت بلقیس را جابجا می کند ، قبل از اینکه حضرت سلیمان علیه السلام پلک بزند ، این یک ولایتی است بیرون از محدوده قوای نفس.

"قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَٰذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ۖ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ [نمل:٤٠]
(امّا) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‌آورم یا کفران می‌کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‌کند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنیّ و کریم است!» "

حداقل ولایتی که انسان باید به آن دست یابد این است که : مولای شئون نفس خود باشد ، مولای چشم و گوش خود باشد.

هر چه را چشم به او دستور داد ، نبیند.

رسول خدا فرمودند

حق چشم را بدهید

پرسیدند حق چشم چیست ؟ فرمودند نگاه به قرآن

نگاه به قرآن و کتب علمی که از قرآن برداشت شده است ، حق چشم است.

کسی که به آیه زیر عمل نمی کند و به نا محرم نگاه می کند ، چشمانش مولای اوست.

قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ [نور:٣٠]
به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است!

گرچه تحصیل ولایت در بیرون از نفس (مثل طی الارض) سخت است ولی تحصیل ولایت در شئون نفس بر همه لازم است. (یعنی باید چشم و گوش و شهوت و غضب و شئون نفس خود را کنترل کنیم)

اینکه خدای سبحان خود را به عنوان ولی معرفی کرد ، برای این است که انسان ، مظهر این نام مبارک باشد ، ولو در شئون نفس خود.

أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ ۖ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ وَهُوَ یُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ [شوری:٩]
آیا آنها غیر از خدا را ولیّ خود برگزیدند؟! در حالی که «ولیّ» فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده می‌کند، و اوست که بر هر چیزی تواناست

یکی از اسماء حسنی خدا ولی است و دلیلش این است که حیات و قدرت مطلقه به دست اوست.

او ولی است ، چرا به غیر خدا سر می سپارید.

بنام خدا

 سخنان آیت الله شجاعی زنجانی در مورد اینکه چرا بد گمانی و سوء ظن به مومن (مثل امام خامنه ای و یا مراجع تقلید و دیگر مومنین) ، مانع حرکت ما به سوی خدا می شود.

صوتی


دریافت

تصویری


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 5 ثانیه


با شواهدی که یقین آور نیست به مردان و زنان مومن بد گمان نشوید و قلب خود را از آن فکرها پاک کنید و الا چوبش را می خورید.
البته دقت کنید منظور از این جملات انسان های فاسد آفتابی ( انسان هایی که در جلوی چشم همه فساد می کنند ) ، نیست آنها فاسقند.
همین که گمان کردید فلان مومن آدم بدی است و دیدتان به فلان مومن عوض شد ، چوبش را می خورید.
اگر هم در مقام عمل ، رفتارتان نسبت به او عوض شد ، بیشتر ضربه می خورید .

مثال :
فرض کنید من به یک مومن سوء ظن پیدا کنم ، در واقع من در درونم با آن مومن حالت جنگ و ناسازگاری دارم ، (یکی از پشیمانی های مهم انسان بعد از مرگ این است که چرا احکام درون را نفهمید و بسیار پشیمان می شود. )
از طرفی این گمان من درباره آن مومن واقعیت نداشت و حق آن مومن نبود که در درون با او بجنگم و ستیز کنم.

من به سوی خدا می روم و آن مومن هم به سوی خدا می رود ،
در این حرکتمان به سوی خدا ، این جنگ و ناسازکاری بی دلیل من با آن مومن ، سد راه من خواهد شد و مانع از ادامه حرکت من می شود.
زیرا من بودم که با آن مومن حالت جنگ و ناسازگاری داشتم ، پس راه خودم بسته می شود.

به نام پروردگار

 آیت الله جوادی آملی در مورد حل مشکلات جهان می فرمایند :

"یک وقت است کسی نمی‌خواهد به طرف حوزه و دانشگاه و علوم اسلامی برود، بعضی از مسایل برای او مشکل است، آن مشکل خود او است. اگر وارد حوزه علمیه شد، اگر وارد دانشگاه شد، اگر در قلمرو علم قرآنی و روایی حرکت کرد، فرمود: هیچ مشکلی نیست که اسلام حل نکرده باشد: «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛ هر بسته‌ای را باز کرد، هر مشکلی را او حل کرد، روشن کرد، با خود آیات قرآن، با خود روایات، با خود سیره، با خود سنّت، با سریره، تمام مشکلات را حل کرد؛" ادامه(+)

خلاصه: برای حل مشکلات جهان به سراغ آیات قرآن، روایات، سیره، سنّت، سریره بروید.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بخشی از سخنان آیت الله جوادی آملی در عید غدیر درباره ی راه از بین بردن مشکلات جهان(دریافت کل سخنرانی(+))



دریافت

بیان نورانی حضرت امیر (سَلامُ الله عَلَیْه) این است که دیگر بعد از پیامبر، پیامبری نیست، چون به کمال رسید؛ اما هزار‌ها مشکل در پیش است، آن مشکلات را باید با چه چیزی حل کرد؟ فرمود: «الحمد لله الذی. الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛فرمود: او تمام در‌ها را باز کرد، هیچ دری نیست که بسته باشد کسی بگوید ما این مطلب را نمی‌فهمیم. یک وقت است کسی نمی‌خواهد به طرف حوزه و دانشگاه و علوم اسلامی برود، بعضی از مسایل برای او مشکل است، آن مشکل خود او است. اگر وارد حوزه علمیه شد، اگر وارد دانشگاه شد، اگر در قلمرو علم قرآنی و روایی حرکت کرد، فرمود: هیچ مشکلی نیست که اسلام حل نکرده باشد: «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛ هر بسته‌ای را باز کرد، هر مشکلی را او حل کرد، روشن کرد، با خود آیات قرآن، با خود روایات، با خود سیره، با خود سنّت، با سریره، تمام مشکلات را حل کرد؛ منتها بشر باید بداند که کَف سواد همین علوم تجربی است که از این پایین‌تر دیگر ما سوادی نداریم، بعد از علوم تجربی، یعنی فیزیک و شیمی و امثال آن که علوم حسّی و تجربی هستند، علم ریاضی است که نیمه‌تجربی است و نیمه‌تجریدی، بالاتر از آن علم کلام است علم تجریدی، بالاتر از آن فلسفه است تجریدیِ تام، بالاتر از آن عرفان نظری است تجریدی اتم، و عرفان شهودی هم سرجایش محفوظ است. آنکه الآن در دست بشر است، کف سواد است، از این پایین‌تر ما دیگر علمی نداریم، برای اینکه با چشم و گوش می‌خواهند ببینند؛ اما آنکه با عقل می‌بیند، از ریاضیات به بالاتر شروع می‌شود. آنها، چون حداکثر درک و ادراکشان ریاضی بود، علم ریاضی را ملکه علوم تلقّی می‌کردند، این صف دوم است؛ اما بحث‌های دقیق‌تر فوق مسئله ریاضی است. وجود مبارک حضرت امیر دارد که «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛ هیچ مطلب بسته‌ای در اسلام نیست که قابل درک نباشد. حالا اگر کسی نابینا بود، ناشنوا بود: ﴿صُمٌّ بُکْم‏﴾ بود و نرفت به سراغ تحقیقات، مطلب دیگری است، وگرنه طبق بیان نورانی حضرت امیر در خطبه نهج‌البلاغه فرمود: پیامبر آمد تمام در‌های بسته را باز کرد، همه علوم را، قوانین کلی را آورد. بیانات حضرت مثل خطبه‌های نهج‌البلاغه نیست که مثلاً آدم بتواند حفظ بکند؛ مثل قانون اساسی است. اصول کلی که وجود مبارک حضرت از طرف خدا آورد، به منزله قانون اساسی است که با آن می‌شود هزار‌ها مشکل را حل کرد و بخشی از مشکلات هم به عهده خود ماست که اگر نخواستیم ببینیم یا نخواستیم بفهمیم و نخواستیم از سطح حس ترقّی کنیم و مثل اسرائیلی‌ها نباشیم که گفت: ﴿لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً﴾ یا ﴿أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً﴾ که به موسای کلیم گفتند ـ. مَعَاذَالله ـ. خدا را به ما نشان بده تا ایمان بیاوریم، اگر گرفتار این دام‌ها نباشیم، راه برای همه ما باز است.



توضیحاتی در مورد کف سواد بودن علوم حسی و تجربی از زبان آیت الله جوادی آملی:

آیت الله جوادی آملی با اشاره به عبارت «فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَی الطِّینِ فَاجْعَل لِّی صَرْحًا لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَی إِلَهِ مُوسَی» گفت: سطح فکر آنها در معرفت شناسی همین حس تجربه بود، گفت یک کوره آجرپزی درست کن تا خشت را به صورت آجر در بیاوریم و قصر رفیعی بسازیم، «صرح» یعنی شفاف و روشن، وقتی می گویند این مطلب تصریح کرده یعنی روشن کرده است، اگر برج بلندی باشد که بالای آن خیلی شفاف و روشن باشد و انسان بتواند فضای دید بهتری داشته باشد «صرح» نامیده می شود یعنی بالای آن تصریح می کند، شفاف و روشن می کند.

این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: دانش اینها بر اساس «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» معرفت حسی و تجربی بود که کف دانش است، علم و دانشی از معرفت حسی و تجربی پایین تر و ضعیف تر نداریم، بعد نیمه تجربی، بعد تجریدی فلسفه و کلام، بعد تجریدی عرفان و بعد از آن هم علم شهودی است، در علم تجربی یقین بسیار کم است، کمتر طبیبی پیدا می شود که بگوید صد در صد فلان دارو برای فلان بیماری است، غالبا به 80% و 90% اکتفا می کنند، در علوم تجربی یقین بسیار کم پیدا می شود، به تعبیر لطیف مرحوم بوعلی در کائنات فاسدات یعنی متحولات برهان بسیار اندک است، برهان در ریاضیات و بالاتر از آن است.

وی افزود: فرعونیان در کف دانش بودند، حرف بنی اسرائیل این بود که «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» یا می گفتند «ارنا الله جهرة»، همین فکر غالب در مصر، برای فرعون هم بود و گفت برجی بساز که بالای آن خیلی شفاف و روشن باشد تا من ببینم کسی به نام خدا هست یا نه، یا آنجا رصدخانه درست کنیم «لعلی ابلغ الاسباب اسباب السماوات»، تا ببینیم در آسمان ها خدایی هست یا نه و بالاخره از محدوده حس و تجربه نمی توانم بگذرم.

منبع(+)

بسم الله الرحمن الرحیم

سحنان امام خمینی (ره)  در مورد اینکه گاهی علم و دانش شما را به جهنم می برد.



دریافت

 


دریافت
مدت زمان: 54 ثانیه

به نام خدا

متاسفانه عده ای که اصلا تاریخ نخوانده اند و از جنایات رضا شاه بی اطلاعند از رضا شاه حمایت می کنند .

این افراد نا آگاه هم به روضه امام حسین علیه السلام می روند و برای امام حسین می گریند و هم طرفدار رضا شاهی هستند که عزاداری امام حسین را ممنوع کرد !

 عزاداری برای امام حسین با دستور انگلیس به رضا شاه در ایران ممنوع شد.

اگر خود را محب امام حسین می دانید ، فرض کنید الآن زمان رضا شاه است .

یعنی فرض کنید الآن شما در ماه محرم زمان رضا شاه هستید.

شما الآن دو راه دارید:

1- امام حسین را رها کنید و رضا شاه را بپذیرید و به دستورش عزاداری را تعطیل کنید.

2- رضا شاه را رها کنید و برای امام حسین عزاداری کنید .

شما کدام راه را می پذیرید .

در قلبتان رضا شاه را قبول دارید یا امام حسین را.

اگر رضا شاه را قبول دارید پس باید به دستورش عزاداری ها را تعطیل کنید.

اگر امام حسین را قبول دارید باید برایش عزاداری کنید.

نمی توانید هم امام حسین را بپذیرید هم رضا شاه را.

راه رضا شاه و امام حسین از هم جداست .

رضا شاه می گوید عزاداری نکنید.

امام حسین می گوید عزاداری کنید.

شما کدام را می پذیرید؟

اگر واقعا رضا شاه را قبول دارید پس چرا به دستورش عزاداری را تعطیل نمی کنید ؟!!!!

اگر تحت هیچ شرایطی حاضر نیستید عزاداری تعطیل شود ، در حقیقت شما هم رضا شاه را قبول ندارید.

 قلبتان با امام حسین است ولی بخاطر جهل و نادانی خودتان و اینکه برخی افراد رضا شاه را به درستی برایتان معرفی نکردند ، او را انسان خوبی می دانید.