توبة الله

توبة الله

بنام خداوند بخشنده مهربان - فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
دو نوع توبه داریم : توبه خلق و توبه خداوند.
آیا می دانید که خداوند ، چگونه توبه می کند ؟

آخرین نظرات
  • ۱ فروردين ۰۲، ۲۱:۲۲ - mehraban 75
    👏👏

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشمندان» ثبت شده است

به نام خدا

سخنان امام خامنه ای در مورد اینکه:

مغفرت الهی شامل حال کدام گناهکار (چه دانشمند باشد یا بی سواد ) میشود؟

از کتاب "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن" بخش ایمان

دربارۀ معنای غفران هم بنده زیاد صحبت کردم.
 اینی که می گویم صحبت کردم، برای این است که شما برادران که غالباً در بحث های ما بودید، برگردید به حافظه تان، آنچه را که گفتیم، از خفایا و زوایای حافظه بیرون بیاورید.
 غفران یعنی  التیام دادن و پُرکردن یک خلأ.
بدن شما یک جراحتی برمی دارد؛

این ران، این بازو، یک جراحتِ عمیقی  برمیدارد،

این لایِ گوشت از هم باز می شود؛

اینجا مرهمی به شما  میدهند،

دارویی می گذارید،

ویتامینی مصرف  میکنید،

آمپولی می زنید؛ تا این  میجوشد،

تا این  می تراود و می زاید،

تا بالاخره همجنسِ خود را،

آن گوشتِ بدن،

آن ماهیچۀ بدن،

هم سنخِ خود را کنار خود به وجود می آورد.

تشکیات بدن شما کار می کند،

این زخم پُر می شود، التیام پیدا می کند.
 این التیام پیدا کردنِ یک زخم را، یک جراحت را، در نظرتان نگه بدارید،

تا تشبیهش کنم و تمثیل کنم به غفران؛

ببینید غفران چه جوری است.
روح شما اگر در مقام تمثیل، مانند جسمی باشد، هر گناهی که انجام میدهید، ضربتی بر روح وارد  میکند و زخمی  بوجود  میآورد.
چرا آقا؟ چرا  میگوییم گناه ضربت بر روح است؟
برای خاطر اینکه روح باید تعالی پیدا کند و گناه، هر  آنچیزی است که روح انسانی را یک گام از تعالی و تکامل مورد نظرش باز  میدارد.
در مقام مثل و تشبیه،  میشود همین زخم زدن، همین شکاف را بر پیکرۀ روح تو  بوجود آوردن .
این گناه که انجام شد، این نقیصه شکل گرفت.
شما مالِ مردم خوردید خدایِ نخواسته،  
آنی که شُرب خَمر کرد،
 آنی که ربا خورد،
 آنی که زنا کرد،
 آنی که دروغ گفت،
 آنی که افترا گفت،
 با هریک از این کارها، یک شکافی به روحش، به پیکرۀ روانش وارد آمد،
 این روحِ او زخمی شد،
 ناقص شد، از کمال که  غایةالآمال است دور افتاد؛

این گناه حالا باید مغفرت پیدا کند.

غفران یعنی چه؟

غفران یعنی این خلأ، این کمبودِ روح، این زخمِ روان، این نقیصه ای که در نفس او  به وجود آمده است، این برطرف شود،

این را  میگویند غفران.
  چه جوری برطرف  میشود؟
 چه جوری برطرف  میشود
 آن  نقیصه ای که در روح تو از سوی گناه  به وجود آمده؟
 با جبران کردن.
 آن کسی که با یک گناهی جان خود را از اوج انسانیت و تکامل و نقطۀ پرواز انسانی  یک قدری منحط کرده و دور انداخته ،

آنوقتی این  عقب ماندگی اش جبران شده است که یک مقداری برود بالا.
یک مثال دیگر بزنم.
سوار ماشین شدید، دارید  میروید سرِ پنجاه فرسخی.
 اگر این ماشین در راه توقف کرد،

شما چه شدید؟

عقب افتادی.
جبران این  عقب ماندگی به چیست؟
به اینکه  یکخُرده تندتر بروید ،
یکخُرده  بی وقفه تر بروید، یک مقدار از استراحت، بیشتر  صرفِنظر کنید تا در وقت معین به نقطۀ مورد نظر برسید.

واِلّا با نشستن آنجا و گفتن که خدایا من غلط کردم،
یک ساعتِ پیش اینجا در  قهوه خانه لمیدم و دیر حرکت کردم،
 خدایا اشتباه کردم،
 خدایا غلط کردم؛
 این کاری از پیش  نمیبرد.
حالا بالاخره غلط انجام گرفت ،
زودتر حرکت کن، تندتر برو تا این توقف و تأخیر یک ساعته را جبران کرده باشی.
 مغفرت الهی  اینجوری است.
خدای متعال  نمیگوید چون تو گناه کردی،
حالا هرچه کار نیک بکنی،
ما آن گناه را اصلاً از بین نخواهیم برد،
 لج  نمیکند خدا« وَ اِنیّ لَغَفّارٌ» ما لجباز نیستیم،
 ما غفاریم.
 آن گناههایی که انجام گرفت ،

آن اشتباهاتی که  به وجود آمد،

ما حاضریم از آن اشتباهات  صرفنظر کنیم،

  درصورتیکه جبران بشود .
 نمیگوییم چون شما یک روزی اشتباه کردید،

حالا صد برابر مجاهدت کردید،

مجاهدت شما به خاطر اشتباه شما هیچ،
نه؛« وَ اِنیّ لَغَفّارٌ» ما غافریم،
ما خلأها را پر  میکنیم،
  زخمها را التیام  میدهیم،
اما برای چه کسی؟
« لِمَن تابَ وَ آمَنَ و عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهتَدىٰ»
 من  بخشنده ام برای  آنکه توبه کند.
توبه کند یعنی چه؟
 یعنی برگردد.
راهِ تکامل شما از اینجا بود،
شما باید  اینطرفی  میرفتید؛
حاضریم شما را ببخشیم،
 کِی؟
وقتی بروید  به طرف تکامل،
مجدداً به راه درست برگردید
« لِمَن تابَ» توبه کند، یعنی برگردد.
 توبه یعنی برگشتن.
ایمان خود را قوی کند،
عمل صالح کند.
عمل!

نباید از عمل غافل بود و به  سخن گفتن و  دل خوش داشتنِ خود بسنده کرد.
بنابراین مغفرت یعنی پرکردن آن خلأهایی که  زخمهای روح انسانند،
با پرکردن آنها انسان به کمال  میرسد.
 این، شایسته است که انسان در راهش کوشش کند،
مسابقه بدهد،
سرعت بگیرد.
مغفرت خیلی مهم است.
مغفرت این نیست که خدای متعال  بی حساب،
 از روی دلبخواه،
یک کسی را مورد لطف  بی جایی قرار بدهد،
 بدون اینکه خود او کوششی در راه این لطف الهی کرده باشد
« وَ سارِعوا اِلی مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم»
 سرعت بگیرید  به سوی مغفرتی از پروردگارتان
« وَ جَنَّةٍ» و بهشتی« عَرضُهَا السَّماواتُ وَ الاَرضُ» که پهنا و گستردگی آن  به قدر  آسمانها و زمین است
« اُعِدَّت» آماده شده است« لِلمُتَّقینَ» برای متقیان.
این جملۀ معروفی که  میگویند:
 آقا شما اهل بهشتید و به بهشت خواهید رفت،  اگر  انشاءالله راهتان بدهند،
 این بسیار حرف  به جایی است.
ما همه آرزومند بهشتیم،
 همه در دعاها بهشت را طلب  میکنیم؛
 گاهی طلب بهشتِ تنها هم ما را قانع  نمیکند،
  دانه دانه خصوصیات آن را هم در دعا  میآوریم؛
از حورالعینش
و از غذای خوبش
 و از لَحمِ طَیرَش و  غیروذلک،
در دعاهایمان ردیف  میکنیم.
 اما خود خدا  میگوید ما این بهشت را برای مردم باتقوا آماده کردیم،
 این سفره را برای یک عده مردم خاصی انداختیم ،
آنها باید بیایند سر این سفره بنشینند و وارد این منطقه بشوند.
 آنها کی هستند؟ باتقوایان.
باتقوا کیست؟
« اُعِدَّت لِلمُتَّقینَ»
 آماده شده است برای متقیان .

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه امام سجاد علیه السلام به محمد بن مسلم زهری که در آن وی را نصیحت کرده

منبع  (+)

 خداوند، ما و تو را از فتنه ها حفظ کند و بر تو رحم نماید تا گرفتار دوزخ نشوی؛
در حقیقت، تو به حال و روزی افتاده ای که جا دارد هر که تو را در این حال و وضع بیند بر تو دلسوزی نماید.
 به تحقیق، بار نعمت های الهی که تو را از تنی سالم و عمری طولانی برخوردار ساخته بر دوش تو سنگین شده،
حجتهای خدا بر تو تمام گشته چرا که تو را با کتابش آشنا ساخته و فهم دین خود را به تو آموخته و سنت پیامبرش را به تو معرفی کرده
و در برابر هر نعمتی که به تو داده و هر حجتی که برای تو آورده، وظیفه ای را بر دوش تو نهاده که مورد نظر اوست
و این همه، برای آن است که میزان سپاسگزاری تو را آزمایش نماید
و لطف و فضل خود را بر تو آشکار سازد و در این خصوص فرموده است:
«اگر واقعا سپاسگزاری کنید، نعمت شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسی نمایید، قطعا عذاب من سخت خواهد بود» ( ابراهیم ، آیه 7)
پس بنگر فردای قیامت که در پیشگاه خدا خواهی ایستاد چگونه مردی خواهی بود؟
آن روزی که خدا در باره نعمتهای خویش از تو بازجویی نماید که چگونه حق آنها را رعایت کرده ای؟
و در خصوص حجتهای خود سوال نماید که چگونه با آنها برخورد نموده ای؟
مبادا گمان کنی که خدا از تو عذری پذیرد و به تقصیر تو راضی گردد.
هیهات هیهات این چنین نیست.
خداوند در قرآن علما را مسئول دانسته آنجا که فرموده:
«حتما باید آن را به وضوح برای مردم بیان نمایید و کتمانش مکنید» ( آل عمران ، آیه 187) .
و بدان که کمترین چیزی که کتمان نموده ای و سبکترین باری که بر دوش داری این است
که با انس خود، ستمگر را از وحشت تنهایی رها ساخته ای و راه گمراهی را با نزدیک شدن به او و پذیرفتن دعوتش، برایش هموار کرده ای؛
وه چه می ترسم که فردای قیامت همراه با خیانتکاران گرفتار گناه خود باشی
و به خاطر درآمدی که در اثر کمک به ستمگران به دست آورده ای مورد بازخواست قرار گیری؛
زیرا تو چیزی را دریافت کرده ای که نه از آن تو است و نه از آن کسی که آن را به تو بخشیده است
و به کسی نزدیک شده ای که حق هیچ کس را نپرداخته است
و تو نیز از این نزدیکی خود به او برای جلوگیری از باطل استفاده نکرده ای
و کسی را که به جنگ خدا رفته دوست داشته ای.
آیا غیر از این است که دعوت آنها از تو برای این بود که
تو را محور چرخش دستگاه ظلم و ستم خود قرار دهند؟
و با پل قرار دادن تو راهی برای گرفتار ساختن مردم پیدا کردند
و تو را نردبان گمراهی و مبلغ تباهکاری و پوینده راه خود نمودند.
در تو نسبت به علما آل محمد علیهم السلام بذر شک و شبهه کاشتند
و به وسیله تو دل نادانان را صید کردند -و تو آن چنان در این کار پیش رفتی که برجسته ترین وزیران و نیرومندترین یاران آنها هم نمی توانستند این چنین فسادشان را اصلاح جلوه دهند و راه رفت و آمد خواص و عوام را به درگاه آنها هموار سازند.
در مقابل این همه خوش خدمتی ، چه بسیار کم به تو مزد دادند
در برابر آنچه از تو گرفتند چه کم برای آبادی دنیایت مایه گذاشتنددر برابر تخریب آخرتت
پس مراقب خود باش که دیگری به فکر مراقبت تو نیست
و همچون مردی مسئول به حساب خود رسیدگی کن.
ببین چگونه باید سپاسمند باشی از کسی که تو را تغذیه مادی و معنوی کرده،
چه در خردسالی و چه در بزرگسالی.
وه چه می ترسم که تو در شمار کسانی باشی که خداوند در باره آنها در قرآن چنین فرموده است:
«پس بعد از آنان، جانشینانی وارث کتاب آسمانی شدند که متاع این دنیای پست را می گیرند و می گویند: «بخشیده خواهیم شد». ( اعراف ، آیه 169 .)
تو در خانه دایمی نیستی بلکه در اقامتگاه موقتی به سر می بری که آهنگ کوچ از آن داده شده است،
مگر آدمی پس از مرگ همسالانش چقدر زنده می ماند؟
خوشا به حال آن کس که در دنیا بیمناک باشد
و بدا به حال آن کس که بمیرد و گناهانش بعد از او ماندگار باشد.
به هوش باش که نیک آگاه شدی و بشتاب که فرصت محدودی برای تو تعیین شده و تو با کسی وارد معامله شده ای که نادانی در او راه ندارد
و به راستی، کسی که حفاظت تو را به عهده گرفته از تو یک آن هم غافل نیست.
حاضر باش که بزودی تو را سفری دور و دراز پیش آید
و گناهت را درمان کن که به راستی، بیماری سختی به وجود تو راه یافته است
و گمان مکن که من در صدد بازخواست و نکوهش و سرزنش تو هستم
بلکه می خواهم خداوند اندیشه مرده تو را، دیگر بار، احیا نماید
و آنچه از دین تو در اثر همکاری با ستمگران نهان گشته به تو بازگرداند
و سخن خدای تعالی در کتابش را به یادت آورم که فرمود:
«و یادآوری کن که مومنان را یادآوری سود بخشد» (ذاریات ، آیه 55 . )
تو یاد همسالان و نزدیکانت را که درگذشته اند، به فراموشی سپردی و پس از آنان، همچو قوچ شکسته شاخ، به جا ماندی.
نگاه کن که آیا آنان نیز چون تو گرفتار آمدند؟
و یا چونان تو سقوط کردند؟
یا آن که تو کار خیری را به یاد می آوری که آنها آن را فرو گذاشته باشند و به چیزی پی برده باشی که آنها به آن دست نیافته بودند؛
بلکه فرق این است که در دل مردم نفوذ کردی و آنها دور تو را گرفتند و از نظریه تو پیروی نمودند و امر تو را فرمان بردند؛
به طوری که اگر چیزی را حلال دانی حلالش دانند -و اگر چیزی را حرام شماری حرامش شمارند در حالی که تو شرایط و شایستگی چنین کاری را نداری؛
اما دلبستگی آنان به تو زمینه ساز چنین نفوذی بوده است
و از طرف دیگر، از دست رفتن علمایشان
و چیرگی نادانی بر تو و هم بر ایشان
و ریاست دوستی و دنیاطلبی تو و ایشان،
همه، پشتوانه این محبوبیت شده است.
آیا توجه نداری که تو در نادانی و فریبکاری غوطه وری و مردم در بلا و فتنه گرفتارند؟
آری، این تو بودی که آنها را در بلا و فتنه درافکندی و از کار و زندگی بازداشتی
و از اینکه تو را در آن موقعیت می بینند، شیفته آنند که به آن موقعیت علمی تو نایل شوند که تو نایل شده ای یا دریابند آن را که تو دریافته ای،
ولی توسط تو به دریایی افتادند که ژرفای آن دانسته نشود و به بلایی گرفتار آمدند که اندازه آن معلوم نگردد.
خدا به داد ما و تو برسد و هو المستعان.
اما بعد؛
اینک تصمیم بگیر از وضعی که برای خود ساختی روی گردانی
تا به نیکان بپیوندی که در جامه های ژنده به خاک سپرده شدند
و چندان از شدت گرسنگی ریاضت می کشیدند که شکمشان به پشتشان چسبیده بود
و میان آنها و خدا حجابی نبود
و نه دنیا توانست آنان را فریب دهد
و نه خود فریفته دنیا شدند.
آری آنها شیفتگی را پیشه ساختند
و به جستجو پرداختند
و بی درنگ به نیکان پیوستند.
اگر دنیا در جان توی پیرمرد دانشمند مردنی چنین رخنه کرده،
پس آن نوجوان که نه علم چندانی دارد و نه رای پخته ای و نه عقل نابی، تکلیفش چیست؟
/ انا لله و انا الیه راجعون /
پس به چه کسی باید پناه برد؟
به چه کسی باید گلایه کرد؟
ما گلایه و درد دل خود و آنچه را که در تو مشاهده می کنیم به درگاه خدا عرضه می داریم
و مصیبتی که از جانب تو به ما رسیده به حساب خدا می گذاریم.
اینک نیک بنگر که چگونه باید سپاسمند باشی
از کسی که تو را تغذیه مادی و معنوی کرده،
چه در خردسالی و چه در بزرگسالی.
و چگونه تجلیل می کنی از کسی که در پرتو دین خود تو را به خوشنامی معروف ساخته است؟
و چگونه از کسوت آن کس که تو را با پوشاندن کسوت و پوشش خود در میان مردم آبرومند ساخته حفاظت می کنی؟
و چگونه است نزدیکی و دوری تو از آن کس که تو را فرمان نزدیکی و فروتنی داده است؟
تو را چه شده که از خواب غفلت بیدار نمی شوی
و از لغزش خویش باز نمی ایستی تا بگویی: سوگند به خدا که من در تمام عمر خود یک بار هم نشد که به پا خیزم
و محض رضای خدا،
دین خدا را زنده سازم یا باطلی را بمیرانم.
پس این است سپاسمندی تو،از کسی که تامین زندگی تو را به عهده گرفته است.
چقدر بیمناکم که تو در شمار کسانی باشی که خداوند متعال در قرآن فرموده: «نماز را ضایع کردند و پیرو شهوات نفسانی شدند، به زودی به کیفر گمراهی و تباهی برسند».(مریم : 59 )
خداوند قرآنش را در دسترس تو گذاشت و علم آن را به تو آموخت ولی تو آن را تباه ساختی.
پس ما سپاس می گذاریم خداوندی را که ما را از آن چه تو به آن مبتلا گشتی محفوظمان داشت؛و السلام.

بسم الله الرحمن الرحیم

سخنانی از علامه حسن زاده آملی

که ان شاء الله از نور آن بهره گیریم و مانند کفار از این نور به سمت تاریکی و ظلمت نرویم و به دنبال این نباشیم که کفار ما را تایید کنند.



دریافت

از جانب حق امید آن دارم که در گروه کسانی باشم که از جانب خدا تایید شد و این نعمت را نگهداری کرد و دیگران را هم تایید کرد. ( از خدا گرفت ، خودش در عالم کسی شد و دست دیگران را هم گرفت.)
و پایبند به دستورات شرع محمدی باشد و مقید باشد و دیگران را هم به آداب شرع محمدی پایند کند.
از کسانی نباشد که ابا کردند و دستورات خدا را نپذیرفتند و توفیق پیدا کند که از کسانی باشد که بپذیرد.
شریعت سخنان حضرت محمد ، طریقت افعال و کارهای حضرت محمد و حقیقت احوال حضرت محمد است (که نتیجه شریعت و طریقت این است که او را بیابد.)
اگر حضرت موسی هم در زمان حضرت محمد زنده بود می بایست از حضرت محمد پیروی کند و زیر پرچم او باشد.
اکثر انسان ها آرزو دارند که به کمالات عالیه و علم و معرفت دست یابند ولی حاضر نیستند که تن به کار دهند و زحمت بکشند و با این آرزو پیر می شوند.


به قول حافظ
حسن ز بصره، بلال از حبش، صهیب از روم، ز خاک مکه ابوجهل، این چه بوالعجبی ست


مثل آن شخص نباشید که پدرش بزرگان بسیاری را تربیت کرد و خودش که در خانه پدرش بزرگ شد آخر نفهمید که پدرش چه کسی است !


پیامبر را می شناسید ؟
تو اصل وجود آمدی از نخست    
دگر هر چه موجود شد فرع توست


اگر باغبان (خدا) امید ثمر نمیداشت ، شجر نمی کاشت.
درخت یک ظاهر دارد که می بینیم و یک باطن دارد ، باطنش چیست ؟ باطن درخت آن هسته ای است که درخت از آن روییده و رشد کرده و درخت شده.
حضرت محمد هم مثل همان دانه است که کل عالم از او ایجاد شد.


حضرت محمد اسم اعظم الهی است.
حضرت محمد خاتم است . خاتم به معنی مهر زدن و تایید کردن .
فرض کنید در یک مملکت انسانها قراردادی می نویسند و آن را امضاء می کنند ، ولی این مملکت یک بزرگی دارد که تا او آن قرارداد را مهر نزند این قرارداد ارزشی ندارد ، به مهر آن بزرگ خاتم می گویند. که مهر او کار را تمام می کند.

----------------------

پ . ن : برخی در ایران بزرگ می شوند و بزرگانی مثل علامه حسن زاده آملی را هم می شناسند ولی از نور ایشان استفاده نمی کنند.

یا صبور

سخنان آیت الله شجاعی زنجانی (ره) در مورد اینکه «حقیقت حضرت زهراء سلام الله علیها ، حتی در نزد محبین آن حضرت مجهول است»

منبع

www.shojaee.org

@shojaee_org

صوتی



دریافت

تصویری


دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه

به نام پروردگار

 آیت الله جوادی آملی در مورد حل مشکلات جهان می فرمایند :

"یک وقت است کسی نمی‌خواهد به طرف حوزه و دانشگاه و علوم اسلامی برود، بعضی از مسایل برای او مشکل است، آن مشکل خود او است. اگر وارد حوزه علمیه شد، اگر وارد دانشگاه شد، اگر در قلمرو علم قرآنی و روایی حرکت کرد، فرمود: هیچ مشکلی نیست که اسلام حل نکرده باشد: «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛ هر بسته‌ای را باز کرد، هر مشکلی را او حل کرد، روشن کرد، با خود آیات قرآن، با خود روایات، با خود سیره، با خود سنّت، با سریره، تمام مشکلات را حل کرد؛" ادامه(+)

خلاصه: برای حل مشکلات جهان به سراغ آیات قرآن، روایات، سیره، سنّت، سریره بروید.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بخشی از سخنان آیت الله جوادی آملی در عید غدیر درباره ی راه از بین بردن مشکلات جهان(دریافت کل سخنرانی(+))



دریافت

بیان نورانی حضرت امیر (سَلامُ الله عَلَیْه) این است که دیگر بعد از پیامبر، پیامبری نیست، چون به کمال رسید؛ اما هزار‌ها مشکل در پیش است، آن مشکلات را باید با چه چیزی حل کرد؟ فرمود: «الحمد لله الذی. الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛فرمود: او تمام در‌ها را باز کرد، هیچ دری نیست که بسته باشد کسی بگوید ما این مطلب را نمی‌فهمیم. یک وقت است کسی نمی‌خواهد به طرف حوزه و دانشگاه و علوم اسلامی برود، بعضی از مسایل برای او مشکل است، آن مشکل خود او است. اگر وارد حوزه علمیه شد، اگر وارد دانشگاه شد، اگر در قلمرو علم قرآنی و روایی حرکت کرد، فرمود: هیچ مشکلی نیست که اسلام حل نکرده باشد: «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛ هر بسته‌ای را باز کرد، هر مشکلی را او حل کرد، روشن کرد، با خود آیات قرآن، با خود روایات، با خود سیره، با خود سنّت، با سریره، تمام مشکلات را حل کرد؛ منتها بشر باید بداند که کَف سواد همین علوم تجربی است که از این پایین‌تر دیگر ما سوادی نداریم، بعد از علوم تجربی، یعنی فیزیک و شیمی و امثال آن که علوم حسّی و تجربی هستند، علم ریاضی است که نیمه‌تجربی است و نیمه‌تجریدی، بالاتر از آن علم کلام است علم تجریدی، بالاتر از آن فلسفه است تجریدیِ تام، بالاتر از آن عرفان نظری است تجریدی اتم، و عرفان شهودی هم سرجایش محفوظ است. آنکه الآن در دست بشر است، کف سواد است، از این پایین‌تر ما دیگر علمی نداریم، برای اینکه با چشم و گوش می‌خواهند ببینند؛ اما آنکه با عقل می‌بیند، از ریاضیات به بالاتر شروع می‌شود. آنها، چون حداکثر درک و ادراکشان ریاضی بود، علم ریاضی را ملکه علوم تلقّی می‌کردند، این صف دوم است؛ اما بحث‌های دقیق‌تر فوق مسئله ریاضی است. وجود مبارک حضرت امیر دارد که «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَق‏»؛ هیچ مطلب بسته‌ای در اسلام نیست که قابل درک نباشد. حالا اگر کسی نابینا بود، ناشنوا بود: ﴿صُمٌّ بُکْم‏﴾ بود و نرفت به سراغ تحقیقات، مطلب دیگری است، وگرنه طبق بیان نورانی حضرت امیر در خطبه نهج‌البلاغه فرمود: پیامبر آمد تمام در‌های بسته را باز کرد، همه علوم را، قوانین کلی را آورد. بیانات حضرت مثل خطبه‌های نهج‌البلاغه نیست که مثلاً آدم بتواند حفظ بکند؛ مثل قانون اساسی است. اصول کلی که وجود مبارک حضرت از طرف خدا آورد، به منزله قانون اساسی است که با آن می‌شود هزار‌ها مشکل را حل کرد و بخشی از مشکلات هم به عهده خود ماست که اگر نخواستیم ببینیم یا نخواستیم بفهمیم و نخواستیم از سطح حس ترقّی کنیم و مثل اسرائیلی‌ها نباشیم که گفت: ﴿لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً﴾ یا ﴿أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً﴾ که به موسای کلیم گفتند ـ. مَعَاذَالله ـ. خدا را به ما نشان بده تا ایمان بیاوریم، اگر گرفتار این دام‌ها نباشیم، راه برای همه ما باز است.



توضیحاتی در مورد کف سواد بودن علوم حسی و تجربی از زبان آیت الله جوادی آملی:

آیت الله جوادی آملی با اشاره به عبارت «فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَی الطِّینِ فَاجْعَل لِّی صَرْحًا لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَی إِلَهِ مُوسَی» گفت: سطح فکر آنها در معرفت شناسی همین حس تجربه بود، گفت یک کوره آجرپزی درست کن تا خشت را به صورت آجر در بیاوریم و قصر رفیعی بسازیم، «صرح» یعنی شفاف و روشن، وقتی می گویند این مطلب تصریح کرده یعنی روشن کرده است، اگر برج بلندی باشد که بالای آن خیلی شفاف و روشن باشد و انسان بتواند فضای دید بهتری داشته باشد «صرح» نامیده می شود یعنی بالای آن تصریح می کند، شفاف و روشن می کند.

این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: دانش اینها بر اساس «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» معرفت حسی و تجربی بود که کف دانش است، علم و دانشی از معرفت حسی و تجربی پایین تر و ضعیف تر نداریم، بعد نیمه تجربی، بعد تجریدی فلسفه و کلام، بعد تجریدی عرفان و بعد از آن هم علم شهودی است، در علم تجربی یقین بسیار کم است، کمتر طبیبی پیدا می شود که بگوید صد در صد فلان دارو برای فلان بیماری است، غالبا به 80% و 90% اکتفا می کنند، در علوم تجربی یقین بسیار کم پیدا می شود، به تعبیر لطیف مرحوم بوعلی در کائنات فاسدات یعنی متحولات برهان بسیار اندک است، برهان در ریاضیات و بالاتر از آن است.

وی افزود: فرعونیان در کف دانش بودند، حرف بنی اسرائیل این بود که «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرة» یا می گفتند «ارنا الله جهرة»، همین فکر غالب در مصر، برای فرعون هم بود و گفت برجی بساز که بالای آن خیلی شفاف و روشن باشد تا من ببینم کسی به نام خدا هست یا نه، یا آنجا رصدخانه درست کنیم «لعلی ابلغ الاسباب اسباب السماوات»، تا ببینیم در آسمان ها خدایی هست یا نه و بالاخره از محدوده حس و تجربه نمی توانم بگذرم.

منبع(+)

به نام خدا

امام خامنه ای در سخنرانی تلویزیونی صبح امروز (21/1/1399 ) به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عج) فرمودند : " بی‌عدالتی، فقر، بیماری، فحشا، گناه، شکاف طبقاتی بسیار وسیع و سوء استفاده قدرت‌ها از علم، موجب شده که جامعه بشری دچار احساس خستگی، اضطراب و گرفتاری باشد و احساس نیاز به یک دست نجات‌بخش در همه جای دنیا، اوج بگیرد. "

"هنگامی که ما می‌گوییم غرب یک روح وحشی‌گری برخلاف ظاهر اتوکشیده و ادکلن زده خود دارد، برخی آن را انکار می‌کنند اما حالا خود آنها صراحتاً همین واقعیت را می‌گویند. "

-------------------------------

آیا تا بحال فکر کرده اید که قدرت های جهانی چگونه توانستند از علم سوء استفاده کنند ؟
جواب واضح است:
با در خدمت گرفتن عده ای از اهل علم!